لایو روز هشتم (سال 1403)
چالش هجده روزه جان جانان

به‌به، دل حاضرِ روز هشتم‌ها. این سه روزی که در پیش داریم، بسیار مهمه، بسیار مهمه. دل حاضر آماده‌ای؟ حالا با من بیا. پاشی‌ها، وگرنه نرمه‌ی گوشت‌و می‌گیرم. به‌به، پاشو، پاشو، جدی نگیر چیزی رو، خدایا شکرت. مهمه این اول صبح، استارت مهمه، الهی، الهی باید شروع کنی، پاشو. انرژی الهی توی این سه روز خیلی مهمه، خیلی مهمه. به‌به، الهی شکر، الهی شکر که هستیم کنار هم، نعمته، نعمته، نعمته، به‌به. پاشو، خدا بزرگه‌ها، غصه نخوریا، خدا خیلی بزرگه. به‌به، اون خدایی که راه رو به پرنده، به مورچه نشون می‌ده، ما رو ول می‌کنه؟ نه به خدا، حواسش هست. کجاها که دستمون‌و نگرفتی خدا جون؟ به‌به، کجاها که دستمون‌و نگرفتی؟ می‌برتت تا لب پرتگاه، ولی یه چیزی رو می‌خواد بهت نشون بده. ما تو بغل اوییم، ما تو بغل اوییم، از چی می‌ترسی؟ به‌به، جون کاکا پاشو، آخراشه‌ها. به‌به، به‌به، به‌به، به. ای جون دلم. ای جون دلم، ای جون دلم، خدا حفظتون کنه. ای جون دلم، خیلی خوش اومدین، خیلی خوش اومدین عزیزان جان، روز هشتم. چه زندگی داریم می‌کنیم برای خودمون، حواستون هست؟ صبح تا چشم باز می‌کنیم، ور دل همیم، قبل از اینکه بخوای بالشت‌و بغل کنی، باز هم ور دل همیم، این نعمت نیست؟ نعمته، سپاس‌گزارش باش، سپاس‌گزارش باشیم، جانانه سپاس‌گزارش باشیم. خیلی خوش اومدین، خیلی خوش اومدین عزیزان دلم. به‌به، به‌به، به. ای جونم، ای جونم به حال تک‌تک‌تون. عجب روزهایی، عجب روزهایی داره می‌گذره، عجب روزهایی داره می‌گذره. برای بیدار شدن صبح‌تون دلیل داشته باشین. تو این چند روزی که به لطف او کنار هم هستیم، چقدر با اشتیاق، با ذوق صبح‌ها بیدار می‌شی، چون دلیل داری، یه دلیل الهی، یه دلیلی که جانت گاهی زودتر از اینکه ساعت زنگ بخوره بیدارت می‌کنه، می‌گه پاشو، پاشو، می‌خوایم بریم یه جای خوب. دلیل داشته باشین برای زندگی، دلیل الهی، دلیل الهی، نیت، نیت خوشگل، چرایی الهی، نیت همون چرای دیگه. دلیل داشته باشین عزیزان جانم، دلیل داشته باشین برای هر قدمی که برمی‌داری، برای هر قدمی که برمی‌داری. خدا حفظتون کنه، خدا حفظتون کنه. دل حاضرِ، دل حاضرِ، می‌خوایم روز هشتم‌و جانانه شروع کنیم‌ها. این سه روزی که در پیش داریم، یکی از، الله‌اکبر، این سه‌چهار روزی که در پیش، یکی از مهم‌ترین بخش‌های این چالش هجده‌روزه‌است، یعنی از یکی‌دو روز دیگه، از، تو بگو از همین امروز، از امروز وارد یه مرحله‌ی دیگه‌ای از این چالش داریم می‌شیم. از تک‌تک‌تون می‌خوام که از امروز آگاهانه‌تر، جانانه‌تر از جان‌تون مراقبت کنید. تارگت‌مون هم طولانی نیست‌ها، فقط تا پایان چالش هجده‌روزه، بعد از چالش هجده‌روز، خواستی برگرد، یعنی این‌و دارم می‌گم که حواست باشه برای نجواهای ذهن، بعد از هجده‌روز اگه خواستی برگرد سر خونه‌ی اول. تارگت‌و کوتاه برای خودت توی ذهن داشته باش که نجواهای ذهن اذیت نکنه. او تا آخر عمر می‌خوای از جانت مراقبت؟ او نه، من تا چالش هجده‌روزه، تا پایانش من عهد بستم. بعد برمی‌گردیم با همدیگه صحبت می‌کنیم به اون منی که داره گفت‌وگو می‌کنه، هی می‌خواد بکشتت از مسیر بیرون، بهش بگو عیب نداره، من بعد از چالش برمی‌گردم، با هم گپ می‌زنیم، با هم گفت‌وگو می‌کنیم، من تا پایان چالش هجده‌روز عهد بستم. از امروز به بعد جانانه‌تر باید مراقبت کنی از جانت، از کلامی که داری می‌گی، از چشم‌ها، از گوش‌ها. از روز اول چالش داریم می‌گیم این‌و، ولی از امروز یه پله بالاتر، چون بسیار مهمه، داریم وارد یه مرحله‌ی دیگه‌ای از چالش می‌شیم. بذار من چاق‌سلامتی‌مو بکنم، چون یهو لایو تموم می‌شه، ما هنوز چاق‌سلامتی‌مون‌و نکردیم، اجازه بدید، فقط دل حاضر باشه که از امروز به بعد داستان یه چیز دیگه‌ست. داریم می‌رسیم به صفحه‌های الهی این کتاب بی‌نظیر چالش هجده‌روز شکرگزاری جان جانان. صفحاتی که می‌خوایم از امروز به بعد بخونیم، بسیار مهمه، یعنی انتظار دارم از عزیز جانم با یه ایمان و توکل دیگه، یه کوچولو‌ها، یه کوچولو دوست دارم جنس ایمان و توکلت نسبت به روزهای قبل فرق کرده باشه، چون کل داستان، کل اون جریانی که من هی ازش صحبت می‌کنم، در جان به راه بیندازین، شعله‌اش‌و روشن کنیم، همه‌اش در گرو این مرتبه‌ی امید و ایمان و توکل توئه، همه‌اش، همه‌اش. حالا برگردیم، این‌قدر که ذوق الهی دارم نسبت به این چالش هجده‌روز، مخصوصا این تایم از چالش که می‌رسه، از روز هشتم، نهم، الله‌اکبر، الهی به امید تو، الهی به امید تو، الهی به امید تو ای ارباب جهان، الهی به امید تو ای دلبر جان، الهی به امید تویی که از رگ گردن به ما نزدیک‌تری، الهی به امید تویی که هستی که هستیم، الهی به امید تویی که نفس ما رو می‌کشی، قلب ما رو می‌تپی، خودت ما رو، خودت ما رو بابا جونم، هدایت کن، مدد کن، مدد کن، مدد کن، مدد کن، قوت قلب همسفران جان‌مون باش، گره‌ها رو باز کن، از دست تو برمی‌آد، رو تو حساب داریم می‌کنیم، داریم سعی می‌کنیم که همونی که خودت گفتی عزت‌مون‌و حفظ کنیم، فقط نگاه‌مون به تو باشه، تویی که از رگ گردن به ما نزدیک‌تری، نه تویی که بیرون از مایی، نه، نه، می‌فهمیم تو نزدیکی، تو حاضری، تو هستی توی هر دم و بازدم، اگه پرسیدن من کجام، بگو نزدیکم، واقعا نزدیکه، نزدیکه، امان از روزی که این‌و درک کنیم که یار دیرین نزدیکه، الهی به امید، روز هشتم، روز هشتم، روز هشتم. از این‌جاهای چالش به بعد باید خیلی حواسم به جانم باشه که یه کوچولو کنترلش کنم، چون تو این سال‌ها فهمیدی که کاکا، برادر جانت که خاطره‌شو تو خیلی می‌خوای که جون دل منی، دوست‌تون دارم، تو این مدت فهمیدین که رهاست، سیاستی نداره که بخواد احساساتش رو که مربوط به دلبر جانه رو کنترل کنه، رها‌ئه، اما یه کوچولو از اینجا به بعد اگه خودمو نتونم کنترل کنم، یهو سفر می‌کنم، این‌و یه‌سری از عزیزان جانی که توی لایو هستن می‌فهمن، چون از این‌جاهای چالش به بعد من‌و می‌کنه، گاهی تن رو جا می‌ذاره، ازتون می‌خوام جانانه، جانانه دل‌تون حاضر باشه. تمرین‌های امروز مشخصه، چون چندین بار چالش‌ها رو ما برگزار کردیم، لایوها در دسترسه، من تا جایی که می‌شه دوست دارم از این فرصتی که هجده‌روز کنار همیم، حالا عزیزان جانی مخصوصا که توی قبیله نیستن، دوست دارم نکات دیگه‌ای رو بهشون یادآوری کنم، چون هست، لایوهای تمام چالش‌ها در دسترسه، هم تو یوتیوب هست، هم تو خود سایت، الان که داریم چالش جدیدو برگزار می‌کنیم، اون چالش‌های قبلی، لایوهاش در دسترس نیست، وقتی که تموم بشه چالش، تمام اون لایوها، لایو پارسالم اضافه می‌شه، در دسترسه، یعنی اونجا شما می‌تونید انتخاب کنی چالش ۱۴۰۲ رو ببینی، ۱۴۰۳ رو، لایوهاش‌و برات می‌ذاریم، من می‌خوام از این فرصت استفاده کنم، نکات جدیدی رو با هم مرور کنیم، فقط تیتروار برم جلو. پای صحبت کسی که داره غیبت می‌کنه، قضاوت می‌کنه نمی‌شینی، تو روزهای گذشته مفصل در موردش صحبت کردیم، خودت هم به همین صورت سعی می‌کنی حتی توی ذهنت قضاوت نکنی، اونجایی که قضاوت کردی، نسبت بهش آگاه باش، ببینین بچه‌ها، اینکه می‌گم قضاوت، این نیاز به یه توضیح کوچیکی داره، قضاوتی که من دارم می‌گم، توی دلش حسادت، خشم، اینکه تو رو ببره توی ترس و نگرانی، منظورم این جنس قضاوته، یه موقع هست داری عزیز جانی رو ازش تعریف می‌کنی، اون منظور مشخصه، الهیه، داری خوبی‌هاش‌و می‌بینی، پس وقتی اینجا، حداقل توی این چالش، از برادرت می‌شنوی قضاوت، منظورم اون جنس قضاوته که با جانت هماهنگ نیست، خودت می‌فهمی که یه فکری هست، این کلامی که داره گفته می‌شه یا این فکری که توی سر داری با خودت مرور می‌کنی، خودت می‌فهمی که درونش حسادتی وجود داره، منظورم اونه، پس نسبت به این آگاه باش. با تمرین بی‌نظیره‌ی احوال‌پرسی که با پاک‌بان داری، قشنگ بفهم، احساسش کن، چون از این تمرین داریم کمک می‌گیریم که اون جریان توی جان به راه بیفته، قشنگ وایستا روبروش، چشم تو چشم شو، حال جانش رو بپرس، بسیار مهمه، همین‌جوری سرسری رد نشو، مهمه، هم می‌خوام اون جریان الهی توی جان تو به راه بیفته، چون می‌گم از این‌جای چالش به بعد بسیار مهمه، این جریان احساسی که داره به راه می‌افته، داره کمک می‌کنه به تمرین فردا، تمرین پس‌فردا، من می‌خوام از این‌جای تمرین به بعد به اون مرتبه‌ی احساس الهی که توی جان به راه می‌افته، می‌خوام برسی، توی دل این تمریناته، تک‌تک این تمرین‌ها، مرتبه‌ی اون حال الهی تو تغییر می‌ده، نه جای دیگه، مهمه، توی دل این مرتبه‌های اون حال الهیه که وقتی می‌برش بالا، اونجاست که اون اتفاق می‌افته، اون اتفاق الهیه، اون ملاقاته، اون الهام، اون شهوده، اون دگرگونی اساسی اونجا اتفاق می‌افته، صحبت‌ها مهمه‌ها، حواست هست دارم از چی حرف می‌زنم؟ فرشته‌های جان، یاران جان قبیله می‌فهمن که چقدر برای من عزیزین که دارم راجع به یه‌سری نکات بسیار مهم صحبت می‌کنم، این نیستش که بگم نه، یه‌سری حرف‌ها رو حتما باید بیاید تو قبیله بعد من بزنم، نه، اون اصلا یه داستان دیگه‌ست، دیگه تا به امروز باید برادرت‌و شناخته باشی دیگه، این سیاست‌های این‌مدلی رو اصلا خدا اون روزو نیاره، اگه هم صحبتی گفته نمی‌شه، اون واقعا صلاح نیست، ولی این صحبت‌هایی که الان داریم می‌کنیم، واقعا یه مرتبه‌ی دیگه‌ست، ابدا سطحی نبینش، دلت اینجا باشه عزیز جانم، چقدر از این‌جای چالش به بعد مهمه. توی طول مسیری که داریم می‌ریم، این حال‌هایی که داری به دست میاری، توی دل این تمرین‌ها داره اون حاله توی جانت شعله‌اش روشن می‌شه، همین‌جوری که اتفاق نمی‌افته، این انرژی دسته‌جمعی‌ئه که اون اتفاقه می‌افته، اون حاله، اون احساس الهیه به جریان می‌افته و وقتی اونجایی که می‌گم جانانه تمرین رو انجام بده، بفهم داری چی‌کار می‌کنی، زمانی که اون حاله توی جان تو به راه بیفته و احساسه شعله‌اش روشن بشه، توی طول مسیر، رنگ و بوی خواسته‌هاتون رو عوض می‌کنه، تا دیروز یه چیزی، سال‌ها خواسته‌ی تو بود، این نور جلو می‌زنه تو چشم، برادرتون، خب به لطف این چالش کم‌خوابم که هست دیگه، حسابی داره کیف می‌کنه، اینکه یهو چشمه خسته می‌شه، رنگ و بوی خواسته‌هاتون، رنگ و بوی شکرگزاری‌تون عوض می‌شه، چیزی که تا دیروز خواسته‌ی تو بود، سال‌ها از بچگی شاید، اما وقتی توی جانت اون حاله اتفاق می‌افته، مرتبه‌ی اون احساسه، احساس الهی که می‌گم، مرتبه‌اش می‌ره بالا، اون جریان به راه می‌افته، دیگه اون خواسته، خواسته‌ی امروزت نیست، عوض می‌شه، اصلا دیگه انگار اون‌و نمی‌خوای، یه خواسته‌ی دیگه‌ای میاد و وقتی می‌ذاری کنار هم، می‌بینی که خدای من، واقعا این خواسته رو می‌خواستم؟ این خواسته‌ای که امروز می‌خوای، الهیه، اما اون خواسته‌ای که تا دیروز بوده، برای هوس‌های ذهن بوده، آخ، آخ، آخ، خیلی نکته مهمه. تا دیروز کیفیت زندگی تو رو اون خواسته تحت تأثیر خودش قرار داده بود، کیفیت زندگی رو آورده پایین، اما امروز به یه درکی رسیدی، یه فهمی توی جان داره می‌جوشه که دیگه اصلا، اصلا انگار آب ریختی رو آتیش، دیگه اون خواسته رو نمی‌خوای، یه خواسته‌ی الهی جاش‌و میاد می‌گیره، اینکه تو خواسته‌است، تو احوال‌پرسیت یه آدم دیگه هستی، واقعی داری حال جان می‌پرسی، نه اینکه چه خبر، حالت چطوره؟ نه، این‌بار می‌گی حالت چطوره؟ چه خبر از حالت؟ می‌فهمی داری چی می‌گی، فقط طوطی‌وار یه چیزی رو که از بچگی حفظ کردی نمی‌گی، جان داره می‌جوشه، وقتی داری غذا می‌خوری، واقعا غذا می‌خوری، وقتی داری تو کسب‌وکارت محصول می‌فروشی، واقعا با جان انگار داری به خدا یه محصول می‌فروشی، خیلی فرق می‌کنه، این‌جایی که اصرار می‌کنم تمرینات‌و جانانه وایستین، برای اینه که من دنبال اینم که اون احساسه، احساس الهی‌ئه، اون شعله‌اش روشن بشه که داره می‌شه، می‌خوام شعله‌اش هر روز با تمرین‌هایی که می‌کنیم شعله‌اش بیشتر بشه و به جایی می‌رسی که می‌ری تو، فریاد می‌زنی، شاید این همون جایی باشه که بهت بگن دیوونه شده، این اداها چیه؟ چون نمی‌فهمنت، چون اساسی توی جان تغییر کردی، دگرگون شدی، با تمام وجود باشین، از این‌جای چالش به بعد یه داستان دیگه‌ست، هر چی داری براش بذار، به هیچ عنوان کم‌کاری نکن، عزیزان جانم، از امروز تا پایان چالش هجده‌روز به هیچ عنوان هرجایی نمی‌ری‌ها، خرابکاری نکنی، هرجایی نرو که روت خط می‌ندازن‌ها و زمانی که روت خط بندازن، اون شعله‌ای که من به دنبالشم که توی جان تو روشن بشه، روشن نمی‌شه‌ها، حواس‌تون باشه به هر چیزی پا ندین، مخصوصا از امروز تا روز هجدهم، تا روز هجدهم تارگت ما آقا، تارگت ما تا روز هجدهمه، این‌و می‌شناسم، میاید می‌گه که نه، پس زندگی چی می‌شه؟ بگو برمی‌گردیم به روال زندگی قبل، اما تا روز هجدهم من می‌خوام این‌مدلی زندگی کنم، گوشه‌گیر؟ نه آقا، گوشه‌گیر نیستیم، به هیچ عنوان، ما یه اردوییم، مثل ورزشکارها که یه اردو می‌رن قبل مسابقه، باید تو اردو باشه، سر ساعت بخوابه، سر ساعت بیدار بشه، تمرین‌های خاصی داره، باید جاهایی گوشیشون هم می‌گیرن، یه اردوئه، این‌ها رو دارم می‌گم که جواب نجواهای ذهنیت‌و داشته باشی که بدونی نسبت بهش آگاه باشی، هرجایی به هیچ عنوان، به هیچ عنوان به هر چیزی پا نمی‌دی، ابدا، شیش‌تا تیم حواست باشه، ساعت شیش‌ئه عزیزان جانم، بذارید این نکته رو هم بگم، می‌ترسم لایو طولانی بشه، بذارین برای فردا، بذاریم برای فردا، بذاریم برای فردا، امروز چون کلی کار داریم، تا همین‌جا کافیه، تا همین‌جا کفایت می‌کنه، نمی‌خوام تند بریم، بذارین فردا یه‌سری نکات دیگه رو با همدیگه مرور می‌کنیم، بسیار مهم هم هست، چون الان این‌و شروع بکنم، لایو رو یه ساعت کفایت می‌کنه، جانانه، جانانه به این نکاتی که گفتم دقت کنیم، از امروز تا روز هجدهم، مخصوصا این سه‌چهار روزی که در پیش داریم، بسیار حیاتیه، بسیار مهمه، یعنی اینجا اگه لغزش کنی، کار رو خراب کردی، این سه‌چهار روز دندون رو جگر بذار، این سه‌چهار روز مهم‌ترین بخش چالشه، مهم‌ترین بخش چالشه، یعنی تمام این هفت‌هشت روز گذشته، هفت روز گذشته با امروز، تمام این چند روز داشته تو رو آماده می‌کرده برای این سه‌چهار روزی که در پیش داریم، پس جانانه، جانانه حواستون‌و جمع کنید، حرف تمام. عزیزان جانی که ثبت‌نام خودشون‌و انجام دادن، خوشامد می‌گم، کمی صبوری کنین تا ۱۱۸ ساعت آینده، حتما یکی‌یکی عضو اتاق قبیله‌ی SPF می‌شین، کمی صبوری کنین، عزیزان جانی هم که به هر دلیلی نتونستن عضو بشن، هیچ مسئله نداره، تایمش برسه، خداوند خودش هدایت می‌کنه، کلی پیغام از سمت شما اومده، تمرکزت روی چالش باشه، اینو از دست نده، چالشتو بچسب، حواست‌و پس جمع کن که شیش‌دونگ حواست روی چالش باشه، حرف تمام، حرف تمام. تک‌تک شما عزیزان جانم را به دستان پرنعمت و پربرکت دلبر جانم می‌سپارم، خیلی مراقب خودتون باشین، توی وب‌سایت sangarzadeh.com، توی چالش هجده‌روز، اون دفتر عشق جانانه وقت بذارین پر کنین، اون دیدگاه من رو حتما حضور داشته باشین، از اون انرژی الهی نگذریم، تک‌تک اون کامنت‌هایی که اونجا می‌خونین می‌تونه الهام‌بخش باشه، اونجا رو ساده ازش نگذرین، جانانه پایین لایوها تو خود وب‌سایت، تو خود اینستاگرام حضور داشته باشین، مخصوصا وب‌سایت، از اون بستر الهی استفاده کنیم، مراقب خودتون باشین، مراقب خودتون باشین، از جان‌تون جانان مراقبت کنین، الهی صد هزار مرتبه شکر که کنار هم هستیم، جانانه توی این مسیر او داره هدایت می‌کنه، مراقب سرزمین وجودت باش که هرجایی نره، روت خط بندازن، به هر چیزی پا نمی‌دی، هرجایی پا نمی‌ذاری، تو کل‌کل با کسی نیفتی، این چهار روزی که در پیش داریم بسیار مهمه، بسیار مهمه، مراقب خودت باش، الهی شکرت.