در حال بارگذاری...

روز دهم از چالش


لایو 50 – 1403/12/21

نسخه ویدئویی
نسخه صوتی
00:00
00:00

لایو روز دهم (سال 1403)
چالش هجده روزه جان جانان

یک شبی مجنون نمازش را شکست. بی وضو در کوچه لیلا نشست. عشق آن شب مست مستش کرده بود، فارغ از جام الستش کرده بود.
سجده‌ای زد بر لب درگاه او. پر ز لیلا شد دل پر آه او. گفت: یارب از چه خوارم کرده‌ای، بر صلیب عشق دارم کرده‌ای؟
جام لیلا را به دستم داده‌ای، واندر این بازی شکستم داده‌ای. نشتر عشقش به جانم می‌زنی، دردم از لیلاست آنم می‌زنی.
خسته‌ام زین عشق دل‌خونم مکن. من که مجنونم، تو مجنونم مکن. مرد این بازیچه دیگر نیستم. این تو و لیلای تو، من نیستم.
گفت: ای دیوانه لیلایت منم، در رگ پیدا و پنهانت منم. سال‌ها با جور لیلا ساختی. من کنارت بودم و نشناختی.
عشق لیلا در دلت انداختم. صد قمار عشق یک‌جا باختم. کردمت آواره‌ی صحرا نشد. گفتم عاقل می‌شوی اما نشد.
سوختم، سوختم در حسرت یک یا ربت. غیر لیلا بر نیامد از لبت. روز و شب او را صدا کردی ولی، دیدم امشب با منی، گفتم بلی.
مطمئن بودم به من سر می‌زنی، در حریم خانه‌ام در می‌زنی. حال این لیلا که خوارت کرده بود، درس عشقش بی‌قرارت کرده بود.
مرد ره‌ام باش تا شاهت کنم. صد چو لیلا کشته در راهت کنم.
یه حس عجیبی دارم، نمیدونم اسمشو چی بزارم. فقط میتونم اینجوری بگم که فکر کن عزیزترین کست رو هزار سال، بیشتر، دو هزار سال ازش دور بودی و بعد از دو هزار سال دوباره قراره ببینیش.
حالا تو این دیدنم هم فکرم، اون که چرا این مدت ازت دور بودم. همه یه ذوق و شوقی دارم بابت دیدنت. یه حال عجیبی دارم، فقط خدارو شکر بابت اینکه با تو هستم. خدا رو شکر بابت اینکه دستم تو دست تو. خدا رو صد هزار مرتبه شکر بابت اینکه تو این جهان تنها نیستم.
خدا هست، خدا هست، خدا هست. از رگ گردنم به ما نزدیک‌تر که از درون هر لحظه به من میگه چه کاری رو انجام بدم. به به، روزشه‌ها، امروز روزشه. دریابید، دریابید امروز و.
زینب کوچولوی من، امروز اومدم تا با تمام وجودم، با سلول به سلول تنم بغلت کنم و بهت بگم من و ببخش. من و ببخش که سال‌هاست تو رو نادیده گرفتم. من و ببخش که با ناآگاهی به همه اجازه دادم که تو رو ناراحت کنم. من و ببخش که تو رو توی تاریک‌ترین و ژرف‌ترین نقطه‌ی وجودم با کوهی از درد و رنج زندونی کردم.
امروز اومدم بهت بگم دیگه بسه، هرچی تو رو نادیده گرفتم. دیگه بسه، اومدم دستت و محکم بگیرم و از امروز، از این لحظه فقط با تو قدم بردارم. اومدم بهت بگم دیگه هیچوقت، هرگز اجازه نمیدم چیزی تو رو ناراحت و غمگین کنه.
اومدم بهت بگم برای همیشه اون زندانی که سال‌هاست تو رو توش حبس کرده بودم و برای همیشه ویران میکنم و از امروز، از این لحظه، از این ثانیه تا ابد دست در دست تو، قدم به قدم با تو خواهد بود. دوستت دارم، عاشقتم.
یه حال عجیب غریبیه. انگار بغلم کرده، واقعا احساس می‌کنم بغلم کرده. من قبلا این حس رو تو خواب تجربه کرده بودم یه بار، اما الان واقعا احساس میکنم بغلم کرده. نمیرم، نمیخوره، همین‌جوری اشک میاد. چی بگم؟ فقط میتونم بگم الهی شکرت، فقط میتونم، میتونم بگم الهی شکرت. خدایا شکرت.
من و ببخش بابت تمام جاهایی که بردمت و نباید می‌بردمت. من و ببخش بابت تمام جاهایی که باید می‌بردمت ولی نبردمت. من و ببخش بابت تمام حرف‌هایی که زدم و نباید میزدم. من و ببخش بابت تمام حرفایی که باید میزدم ولی نزدم.
تمام چیزهایی که شنیدم و نباید می‌شنیدم. من و ببخش بابت تمام چیزهایی که باید می‌شنیدم ولی نشنیدم. تمام چیزهایی که دیدم و نشونت دادم، نباید نشونت می‌دادم. و تمام چیزهایی که نشونت باید می‌دادم و ندادم. من و ببخش، من و ببخش جان جانان.
احساس می‌کنم که یک عمر، یک عمر زندگی نکردم و دلم می‌خواد از این به بعد از تک تک لحظه‌هام لذت ببرم، از تک تک لحظه‌هام استفاده بکنم، با تو باشم، با تو حرکت کنم. عزت خودم رو فراموش کرده بودم. به عزتت قسم دیگه ولت نمیکنم، به عزتت قسم دست تو دست تو حرکت میکنم و پشت سرت راه میام.
به وجود نازنین خودت قسم مثل شیر پشت سرتم، مثل عقاب بالا سرتم. نمی‌زارم آب تو دلت تکون بخوره. دلبرم از این به بعد هرچی تو بگی، هرچی تو بگی. به به، به به، به به، عجب روزیه، به به، عجب روزیه، عجب روزیه.
عجب روزی رسید از چالش هیجده روز شکرگزاری. عجب روز الهی، عجب روز مقدسی. خدا قوت به تک تک‌تون. خیلی خوش اومدین، عزیزان جانم، شکر وجودتون، شکر وجودتون، شکر وجود تک تک‌تون که هستین. الهی صد هزار مرتبه شکر که حضور داریم، شکر وجودتون.
خیلی خوش اومدین، خیلی خوش اومدین عزیزان جانم، خیلی خوش اومدین یاران جان، همسفران جان. روز، روز بزرگیه. ببندیم و کامنت‌ها رو و جانانه با الهی به امید تو شروع کنیم. شروع کنیم یه کوچولو با همدیگه گپ بزنیم و همسفران جان برن و جانانه به امروز برسن. امروز مقدسترین روزه این چاله هیجده روزه است. الهی به امید تو، الهی به امید تو.
روز، روز بزرگیه، روز، روز بزرگیه، اگر بفهمیش. الهی به امید تو، الهی به امید تو، الهی به امید تو ای ارباب جهان، الهی به امید تو ای دلبر جان، الهی به امید تویی که نزدیکی، حاضری، در هر دم، در هر بازدم، داری میگی من هستم، رو من حساب کن.
الهی به امید تویی که نفس ما رو می‌کشی، قلب ما رو می‌تپی، در این روز مقدسه چالش هیجده روز شکرگزاری روز دهم، جانانه هدایت‌مون کن. جوری هدایت‌مون کن که صدای جان رو بشنویم، صدای هدایت‌گرت رو بشنویم. الهی به امید تو، الهی به امید تو، الهی به امید تو.
امروز می‌خوایم عمیق‌تر خودمون رو نگاه کنیم، عمیق‌تر خودمون رو ببینیم. امروز با الهی به امید تو می‌خوایم خالص‌تر به دلبر جان‌مون، به خودمون، به همون بچه، می‌خوایم عشق بدیم، خالص‌تر.
امروز روز بزرگیه، اگر دلت حاضر باشه برای تمرین امروز، قیامت به پا می‌کنی. چیزی رو می‌شنوی که تا امروز نشنیدی، در جانت. چیزی رو با چشم جان، در همون جان می‌بینی که تا حالا ندیدی. امروز و باید جانانه دریابی.
امروز می‌خوایم تک تک‌مون به اون کودکی خودمون، به اون بخشی از وجودمون که سال‌هاست شاید، آره به اون بخشی از وجودمون که شاید سال‌هاست منتظره، منتظر که یک نوازشش کنی، منتظر که یک نوازش ساده، یه دستی دور گردنش بندازی، بشینی باهاش یه کوچولو خلوت کنی.
خیلی وقته اون منتظره که یکی بهش بگه تو ارزشمندی، تو دوست‌داشتنی بابا، تو به درد نخور نیستی. کسی این حرف و می‌زنه تجربه‌اش کرده. یک بخشی از جان‌مون سال‌هاست ولش کردیم و سال‌هاست داره تو رو نگاه می‌کنه، انگار مثل یه بچه که گوشه دیوار وایمیسته، منتظر پدر و مادرش بیان.
سال‌هاست کنج زده، منتظرته، می‌گه هنوز بازیت تموم نشده، هنوز غرق بازی بیرونی، من و نمی‌بینی، نمیای با هم بریم. سالهاست یک بخشی از جان‌مون منتظر نوازش ماست، سال‌هاست که همون کودکیت منتظرته.
خودم رو میگم، همون سهیل دوساله، همون سهیل سه‌ساله. آخرین بار کی نشستم خلوت کردم، چشمام و بستم، عکس و گذاشتم جلوم، یه شمعی روشن کردم و سفر کردم به کودکیم، به کودکی که شاید خاطرات تلخی برات بوده.
الان که برای خودت خانمی شدی، برای خودت آقای شدی، نمی‌خوای بری بهش سر بزنی و آن کمبودهایی که در کودکی بوده، الان خودت بهش جانانه تقدیم کنی؟ نمی‌خوای این کار رو بکنی؟
می‌فهمی اگر این داستان رو درکش کنی و خالصانه به استقبالش بری، چه چیزهایی رو می‌تونی در جان ببینی و بشنوی؟ دقت کردی به هر چیزی می‌رسی، چند روز حالت خوبه، دوباره برمی‌گردی سر خونه اولت، دوباره روز از نو، روزی از نو، باز درگیر اینی که با هدف‌هایی که در این شهربازی، در بازی بیرون برای خودت می‌ذاری که بسیار جذابه، اما هی داری با اون‌ها سعی می‌کنی که حال خودت و خوب نگه داری، در حالی که سرابه؟
اونا رو داشته باش، اما با دلبر جان. می‌دونستی نزدیک‌ترین، نزدیک‌ترین کس به دلبر جان، به خداوند، همون بچه است؟ می‌دونستی آدرس کل این بازی جهان مادی رو اون داره و قرار بود تو با اون این شهربازی رو بچرخی؟ قرار بود اون آدرس بهت بده.
دلبرو خونه‌نشین کردی و خودت غرق بازی بیرون و همه‌اش تو دیواری، همه‌اش با صورت می‌خوری زمین. فکر می‌کنی وارد رابطه‌ای بشی، حالت خوب میشه، یه ماه، دو ماه، یه سال، دوباره با صورت بدتر می‌خوری زمین. تو کسب و کار تارگت می‌زنی، باز یه چیزی در درونت کمه، حواس هست؟
آخرین باری که به خودت واقعی، خالصانه عشق دادی کی بود؟ از خودت سوال کن. آخرین باری که برای دلبر جانت، برای خودت، برای جانت، نه برای اینکه به بقیه نشون بدی، برای خودت، می‌تونی آب‌نبات باشه، اما برای دلبر جانت، آخرین باری که هدیه خریدی کی بود؟ اصلا خریدی؟ اصلا یادت هست؟
چیکار داری می‌کنی؟ چی‌کار داریم می‌کنیم؟ بدو بدو کجا داریم می‌ریم؟ بعد انتظار داریم که ساز دل‌مون کوک باشه؟ اصل داستان رو جا گذاشتیم، اصل داستان رو جا گذاشتیم و چون جا گذاشتی، داری محبت رو، دوست داشتن رو از بقیه گدایی می‌کنی.
حواست نیست چه بلایی داری سر خودت میاری، آقا؟ وقتی ما با دلبر جان‌مون ارتباط برقرار نکنیم، با همون کودکی خودت صلح نکنی، اون و نبینی، زندگی در تمام ابعاد تو رو خوار و ذلیل می‌کنه، در تمام ابعاد. تو رابطه‌ات بگیر، تو کسب و کارت بگیر، تو دوستات بگیر، تو خانواده‌ات بگیر، الی آخر.
امروز و دریابین، تو خلوت سعی کن بدون قضاوت. چون اون بچه، اون کودکی تو پاک و معصوم بود. اینکه کودکی سختی رو پشت سر گذاشتی، ربطی به اون بچه نداره. آگاه باش. تو قراره اون بچه رو بغل کنی. مگه نمی‌گی من کودکی سختی داشتم؟ اوکی، الان سفر کن در جان، اون بچه رو برو نجات بده.
الان که ماشالله برای خودت آقای شدی، خانمی شدی، الان برو. مگه نمی‌گی پدر، مادر، نمی‌دونم، پدر ناتنی، مادر ناتنی، عمو، پدربزرگ یا هرکسی اون بچه رو اذیت کرد، من کودکی خوبی نداشتم؟ الان تو برو کمکش کن، چون اون بچه که معصوم بود، اون بچه پاک بود، الله اکبر.
اون بچه زمانی که اومد در این جهان مادی، پاک و معصوم بود، اما به مرور زمان دنیا سنگینی کرد براش. به مرور زمان اطرافیان شاید کاری کردند که تجربه‌های به ظاهر بدی رو ببینه، اما اون قلبش سرشار از عشق الهیه. تنها کسی هم که می‌تونه کمکش کنه، الان تویی.
جانانه به خودت سر بزن. کل بازی درون ماست. بیرون ز تو نیست، هر آنچه در عالم است، در خود به طلب، هر آنچه خواهی که توئی. اون بچه قلبش سرشار از ایمانه. همه‌اش یه بازیه، گیر نکن توی اون داستانی که خانواده یا اطرافیان چی‌کار کردن با تو، تو کودکی که شاید کودکی به ظاهر سختی رو گذروندی.
اما می‌دونی اگر تو امروز بری سمتش، چه قیامتی به پا می‌کنی؟ چقدر رنگ و بوی این زندگی می‌تونه برای تو تغییر پیدا کنه؟ خیالتون رو راحت کنم، تا زمانی که با کودکی خودتون، با دلبر جانت ارتباط برقرار نکنی، با خدای خودت نمی‌تونی ارتباط برقرار کنی. به این حرفی که زدم باید جانانه در خلوتت اندیشه کنی.
تا زمانی که می‌خوای با خدا ارتباط بگیری، باید با اون بچه ارتباط بگیری. برای اینکه با اون بچه امروز ارتباط بگیری، باید خشم و ازش گذر کنی نسبت به اطرافیانی که داشتی. باید شعله ایمان و توکلت روشن بشه، باید خالص‌تر بشی تا بتونی اون بچه رو کمک کنی، دوباره باهاش رفیق بشی.
لایو امروز، خدا می‌دونه که چی درونش گفته شد. اگر دلت حاضر بوده باشه، متوجه می‌شی که راجع به چی، موضوع مهمی صحبت کردم، مخصوصا این صحبت‌های آخری که کردم. به لطف او، راز بزرگی تو دل این صحبت‌های آخرم بود. دست و بالم بسته است، اینجا نمی‌تونم بیشتر صحبت کنم.
امروز رو دریابید. امروز روزه بسیار الهی و مقدسه، امروز می‌تونه سکوی پرتاب تو بشه، همین امروز و همین امروز، به شرط اینکه تو با نیت الهی قدم برداری بر سمتش. نیت تو مهمه. خشم‌ها رو سعی کنید کم‌رنگ‌ترش کنی نسبت به کودکی که داشتی.
نسبت به بچه نمی‌تونی تو خشم داشته باشی، به آدم‌هایی که اطراف اون بچه بودن اون زمان می‌تونی، که باید از اون گذر کنی، اما تو بچه رو ببین تا بتونی بری سمتش. انگار که پدرت، مادرت، خواهرت، برادرت توی آپارتمان دارن آتیش می‌گیرن و فقط تویی که می‌تونی کمکشون کنی، فقط تو.
که تو قضاوت نمی‌کنی، فقط میری که کمک کنی. وقتی ببینی عزیزترین کست داره آتیش می‌گیره و فقط تویی که می‌تونی کمکش کنی، هیچ‌کس دیگه‌ای وجود نداره و اون منتظره، چشم به راهه که تو کمکش کنی. می‌فهمی دارم از چی حرف می‌زنم؟
اون کودکه، اون بچه سال‌هاست در قفس، هنوز روی تو حساب کرده، میگه میاد. هنوز ناامید نشده، میگه میاد، من می‌فهمم، میاد، الان سرش شلوغه، میاد ولی من می‌دونم اون من و ول نمی‌کنه.
برگرد امروز، اگر شرایطش و داری. امروز و اگر شرایطش و داری، نمی‌دونم دم عیده، از این عزیزان جان سر کار هستند، اگر شرایطش و داری، امروز نرو سر کار. اگر شرایطش و داری، می‌خوام امروز برای خودت باشی.
اگه هم رفتی، سعی کن ساکت باشی، حرف زیادی با کسی نزنی، به هیچ عنوان. بیشترین سکوت رو می‌خوام امروز داشته باشی، بیشترین سکوت رو امروز می‌خوام داشته باشی، نه تو اون تایم سکوت‌ها، کلاً تو همیشه تو 24 ساعت مثلاً میگم 10 ساعت صحبت می‌کردی، این بشه امروز ۵ ساعت.
کمتر صحبت کن، اصلاً صحبت نکن، اگر کسی ازت سوالی کرد، جوابش و بده، تو صحبت نکن، مگر اینکه واقعاً یه شرایطی باشه، بچه‌ی کوچک داری، اون فرق می‌کنه، بسته به شرایط. جان کلام رو متوجه شدی، سعی کن امروز زیاده‌گویی نکنی.
می‌خوام امروز فقط جان رو دریابی، فقط. امروز بهترین فرصته برای اینکه به خودت سر بزنی، یه کوچولو کامنت و باز کنم، به عشق تک تک شما عزیزان جان که دوست داشتین در قبیله spf عضو بشین و شرایطش و به هر دلیلی نداشتین.
فردا ساعت 5:30 یک شرایط، دلش نمیاد، یک شرایط بی‌نظیری گذاشتیم که به راحتی بتونی، اگر تایمش رسیده، بتونی عضویت خودت و تهیه کنی، شرایط و راحت‌تر کردیم. توکل به خدا، امروز و پس دریابید، الهی صد هزار مرتبه شکر، الهی صد هزار مرتبه شکر.
برین عزیزان جان، برین. بله، این لایو حالا من دوست ندارم از عزیز جان‌مون نوشته، کد داشت و اینا، من میگم همون یه رازیه که جانت می‌دونه، چیزی نیستش که نه، یه چیزیه که فقط من می‌دونم، الان گفتم، نه آقا، جان‌مون کلی راز رو می‌دونه.
اینکه میگم راز، فقط برای اینکه بفهمی یه چیزه مهمه گم شده است، وگرنه بوده در این عالم. دارم یه ساینی می‌زارم بغلش که بفهمی مهمه، یک چیز مهمی توش هست، پس درگیر این نشین، ای کد و فلان، آی راز، هیچی، دنبال این بازی‌های این مدلی نباشین.
این‌قدر از کلمات بارها گفتم سوءاستفاده شده از مردم که باید حواس‌مون باشه. این رازی هم که میگم، چیز عجیبی نیست، رازی نیستش که فقط من، نه، جان همه‌مون می‌دونه، یه ساین می‌زارم بغلش که بفهمی مهمه، ساده ازش رد نشی، چون این و بتونی درکش کنی، هزاران چیز دیگه‌ای در کنارش برات باز میشه.
امروز و دریابین، حرف تمام، حرف تمام. الهی، الهی که تک تک‌مون امروز بتونیم یک ارتباط الهی برقرار کنیم با جان. امروز جانانه یک هدیه برای خودت تهیه می‌کنی، در حد توانت، ببین اون بچه در کودکی چی می‌خواست که شرایطش نبود تهیه کنی براش یا برات تهیه کنن.
امروز کی بهتر از خودت، ای می‌چسبه، کی بهتر از خودت؟ تو امروز برو برای اون بچه یه کادو الهی بخر، تو خودت. از تجربه‌هاتون تو این چالش هیجده روز، از دستاوردهاتون توی ربات تلگرام، توی همون چالش هیجده روز، یه بخشی داریم، ارسال نتایج، وارد اونجا بشین، نتایج خودتون و ویدیو بفرستین، ویس بفرستین که فرشته‌های تیم روش کار کنن و بتونیم در قالب سریال همسفران پخش کنیم.
بسیار عالی، برین، مراقب خودتون باشین، الهی به امید تو، جانانه بگید و امروز پرقدرت روزتون و شروع کنید. تک تک شما عزیزان جانم رو به دستان پر نعمت و پربرکت دلبر جان می‌سپارم. حتماً تو لایو و شب‌نشینی‌مون ساعت 8:15 به وقت ایران حضور داشته باشین.
لایوها از امروز سیو نمی‌شن، این لایو فقط می‌تونید توی وبسایت sangarzadeh.com ببینیش، نه روز اول گذاشتیم برای عزیزان جان که اونم تا فردا، پس‌فردا هست، دوباره برداشته میشه، فقط توی وبسایت sangarzadeh.com توی بخش چالش هیجده روز می‌تونین ببینین.
این لایو هم تا دقایقه دیگه توی وبسایت آپلود میشه. دوستتون دارم، مراقب سرزمین وجودتان باشین، تا ساعت 8:18 دقیقه شب که ملاقات‌تون می‌کنم، خداحفظتون کنه.


تاکنون 261 دیدگاه نوشته شده
عزيز ديدگاه خودتو با عشق اينجا بنويس

× برای درج دیدگاه باید وارد حساب کاربری شوید.
  • عاشقی را که چنان باده شبگیر دهند/ کافر عشق بود گر نشود باده پرست
  • بیرون زتو نیست هر آنچه در عالم هست در خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی 
  • الهی صد هزار مرتبه شکرت یه روز جانانه دیگه یه فرصت دیگه الهی شکرت 
  • عالی بود 
    تشکر داداش 
    چه چراغ راهی شد این لایو 
    اونجاش که میگه ،من واقعا اون بچه رو مسئول بدبختی ها و رفتار های بدی که باهم شده بود میدیدم ،داداش عالی گفتی که اون بچه مقسر نیست  که اگه برخورد خوبی باهات نشده ،در اصل اگه من دستم تو دست اون بود ،اگه اون برام مهم بود ،اگه دنبال تایید اون بودم متوجه میشم که دیگران نمیتونستن بهم آسیب بزنن با رفتار و کلامشان  همه ناراحتی ها از جایی شروع شد که اون بچه دیگه مهم نبود و خودم رو کشتم تا دیگران تایید کنن و دیگران هم فقط لهم کردن  ،و عشق هیچ جایی در رفتار من نبود ،اگه هم عشقی بود یا از سر ترس بود یا از سر دلسوزی ،یا از سر تایید شدن ،عشقی که از جان باشه و  بی توقع حالم رو خوب کنه بوده ولی خیلی کم 
  • الهی جانم شکرت که هستم ب دست تو دست با خودت دلبر جانم  خودت مدد کن 
  • الهی صد هزار مرتبه شکرت 
    بابت این روز الهی و مقدس‌ 
    الهی به‌ امید تو 
    بیرون ز تو نیست هرآنچه در عالم هست 
    در خود به‌ طلب هرآنچه خواهی که تویی 🌱🕊💚
  • بيرون ز تو نیست هر آنچه در عالم هست در خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی 🌱🕊️☀️💚
  • الهی به امید تو ای ارباب جهان الهی به امید تو ای دلبر جان الهی به امید تو یی که حاضری و ناظری الهی به امید تویی که  نفس ما را می کشی قلب ما را می‌تپی خدایاااا مدد کن تا خوشگل و الهی صدای هدایتگرت را بشنویم
     الهی به امید تو به لطف و رحمت تو خدای مهربانم با عشـــــق و جان پا در مسیر الهی امروز قرار می دهیم یار دیرین مدد کن امروز نزدیکتر از همیشه به جان باشبم   دست در دستت با تو   فقط با تو بازی زندگی امروز را  عاشقانه  آغاز کنیم ای هستی بخش عالم... الهی به امید تو 🌱🕊️☀️💚
  • یک شبی مجنون نمازش را شکست. بی وضو در کوچه لیلا نشست. عشق آن شب مست مستش کرده بود، فارغ از جام الستش کرده بود... 
  • الهی صد هزار مرتبه شکرت که هستم که هستی دلبر جانم خودت مدد کن که امروز با دلبر جانم ارتباط بقرار کنم من قدم های الهی براش برداشته‌ام این رو خودم میدونم که از بعضی چیزها گذر کردم و رهاش کردم تو هم دستم را بگیر💚💚💚🙏
  • دور اون چشمات بگردم استادجانم. الهی صد هزار مرتبه شکرت برای این رقت و لطافت جانت  وقتی از دلبر با این عشق و با این یقین سخن میگی. 
  • الهی صدهزار مرتبه شکرت بابت این روز الهی و مقدس الهی به امید تو 💚 💚 
  • الهی به امید تو 
    خدایا هدایتم  کن به مدار ثروت فروانی خدایا خودت کمکم کن 
  • دلبر زیبایم ازت جانانه وبا تمام وجودم مراقبت میکنم مثل شیر پشت سرتم مثل عقاب بالای سرت🫂🫂🫂💚💚🕊
  • إلهی شکر برای معجزات روز دهم چالش 🕊️اکروز با انجام تمرینات چالش خداوند رو شگفت زده کنیم 🕊️
  • الهی هزاران هزار بار شکرت که جهانم تویی ای خدای منان✨🩵✨🩵✨
  • الهی صد هزار مرتبه شکرت که یک‌بار دیگه جهان اجازه داد لایو بینظیر صبح روز دهم آشتی با دلبرجانم رو با جان ببینم وبشنوم 🌱🕊️🌞
  • خدایا چه لایو الهی و عجیبی بود،بادی بدنتون بیشتر حرف داشت استاد جانم تا کلامتون،جان کلامِ جانتان را شنید و بر جانش نشست ،مثل نور در زندگیم می‌درخشید و مسیر را برایم روشن و هموار کردین استاد جان،بینهایت خداوندم را شاکرم،دمتان دمادم گرم به نفسِ حق
  • سالها دل طلب جام جم از ما می کرد، آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد 💚💚💚
    الهی صد هزار مرتبه شکرت بابت این لایو جانانه و عیاردار 💚💚💚
  • کودک درونم!روح الهی  !متاسفم لطفا مرا ببخش سپاسگزارم دوستت دارم💚🌱💚🌱💚🌱💚
  • الهی صدهزار مرتبه شکرت بابت لایو
    یک جایزه خوشگل هم به خودم میدم ثبتSBFمیزنم  هم به بچه دلبر جان هرچی عشقش می‌کشه واسش میخرم
    الهی شکرت خداجوونم 
  • یک شبی مجنون نمازش را شکست
    بی وضو در کوچه لیلا نشست
    عشق آن شب مست مستش کرده بود
    فارغ از جام الستش کرده بود
    سجده ای زد بر لب درگاه او
    پر ز لیلا شد دل پر آه او
    گفت یا رب از چه خوارم کرده ای
    بر صلیب عشق دارم کرده ای
    جام لیلا را به دستم داده ای
    وندر این بازی شکستم داده ای
    نشتر عشقش به جانم می زنی
    دردم از لیلاست آنم می زنی
    خسته ام زین عشق، دل خونم مکن
    من که مجنونم تو مجنونم مکن
    مرد این بازیچه دیگر نیستم
    این تو و لیلای تو ... من نیستم
    گفت: ای دیوانه لیلایت منم
    در رگ پیدا و پنهانت منم
    سال ها با جور لیلا ساختی
    من کنارت بودم و نشناختی
    عشق لیلا در دلت انداختم
    صد قمار عشق یک جا باختم
    کردمت آواره‌ي صحرا نشد
    گفتم عاقل می شوی اما نشد
    سوختم در حسرت یک یا ربت
    غیر لیلا برنیامد از لبت
    روز و شب او را صدا کردی ولی
    دیدم امشب با منی گفتم بلی
    مطمئن بودم به من سرمیزنی
    در حریم خانه ام در میزنی
    حال این لیلا که خوارت کرده بود
    درس عشقش بیقرارت کرده بود
    مرد راهش باش تا شاهت کنم
    صد چو لیلا کشته در راهت کنم🌞🌱🕊️🫂
  • نگار جونم باید آگاه باشیم که آک کودکی سختی داشتیم ربطی ب اون بچه ندارع اگه می‌خوایم اون بچه رو نجات بدیم باید جانانه ب درون. سفر کنیم 🫂🌞🌱🕊️
  • جانانه بخودمون سر بزنیم نگار قشنگم 
    چون ککل بازی درون ماست 🕊️🌱🌞
    نزدیکترین فرد ب دلبر جان همون بچه ی درونمونه ک آدرس جهان بیرون و داره. 🫂💎
  • امروز روز عشق ببازی با دلبر جانمونهه. 
    اگ دلت. حاضر باش نگارممم 🥰
    چیزی رو میشنوی ک تا حالا نشنیدی چیزی رو میبینی که تا حالا ندیدی 😍💚💎
  • امروز می‌خوایم ب بخشی از وجودمون. که سال ها منتظر محبت و نوازش ماست برگگردیم 🥰🫂💚🕊️🌞
  • الهی به امید تو 🥰🫂🤲🏽🌱💚
    امروز کلا آنتن گوشی سمتت خونمون رفته بود دلم کلی براتون تنگ شده بود تو اون تایمی ک آنتن نبود فهمیدم SBFچیه؟؟؟💚🌱الهی صد هزار مرتبه شکر 
  • این جهان با خوش است و آن جهان با او خوش است
    این جهان بی او مباش و آن جهان بی او مرو .🌱🌞🕊️🫂💚
  • الهی صد هزار مرتبه شکرت برای دلبر جانم که تمام سعی ام بر این هس که همیشه دستم در دست او  و فرمون زندگی ام دست اوست باشد الهی شکرت
  • درود بر همه جستجوگران مسیر عشق و نور و معرفت
    کلامی برای گفتن ندارم جز اندیشه کردن امروز سفری جدید ب جای پناهان درون بوداینار تازه تر و جدید تر عاشقتم خدا وقتی میپرسه خسته ای و منم جز کلمه نه تو رو دارم چیزی جز این به زبونم نمیاد💚🫂
  • الهی صد هزار مرتبه شکر 
    ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده
  • الهی صد هزار مرتبه شکرت فاطمه جانم عاشقتم دوستت دارم منو ببخش که سالها در تنهایی بودی .منو ببخش عزیز جانم بیا بغلم دورت بگردم  قول میدم هر جا نبرمت منو ببخششششش
  • عجب لایو بی‌نظیری بود داداش سهیل الهی صد هزار مرتبه شکرت بابایی جونم 🌍🌱🕊💚
  • الهی صد هزار مرتبه شکرت نشستم با ماشینم یجا دارم میبینم بازی میکنم قربونش برم من عزیز دلمم من قربون شکل ماهش برم من 
  • الهی شکر برای این لایو بی نظیر و الهی 💚
    خدا جونم شکرت که منو با دلبر جانم آشنا کردی 🫂
  • دلبرجانم منو ببخش  که این همه سال نادیده ت گرفتم جاهایی بردم که نباید میبردم چیزهایی نشونت دادم که نباید می‌دیدی وچیزهایی شنیدی که نباید میشنیدی بهت قول میدم که مراقبت باشم  قول میدم همه کمبودهایی برطرف کنم ودوباره بغلت کنم ودوباره از نو شروع میکنیم دست در دست هم 
  • جانم جلا پیدا کرد استادجانم😭♥️🤍💚
    چقدر نیاز داشتم به صحبتهای امروزتون 
    به پاکسازی و درآغوش گرفتن و نوازش کودک درونم به فدای سرت گفتن بهش به تمجید صادقانه و عشق بی قید و شرط 💛
    دست به خاک میزنید طلابشه الهی ✨️💎✨️
  • آهوی جذاب من... با تو من بودن را ... عشق را تجربه می‌کنم.
     من توام تو منی تو همه وجود منی. ... 
    کمکم کن تا به اون جریان الهی وصل بشم دست توی دست خودت. ❤️
  • سلام به استاد جانم 
    استاد امروز  مدیتیشن کردم با کودک درونم خواستم از بغل مامانم بگیرمش نیومد فهمیدم خودش این شرایط رو میخواسته فقط هر چی توی هر سنی میخواست و نداشت رو بهش دادم و به پهنای صورت اشک می‌ریختم احساس کردم منو نمیشناسه
    • درود و عشق خدمت خواهر عزیزم عصمت بغدادی. الهی شکرت برای سعادتی که شما در کنار ما هستی و تونستی که این تمرین الهی را انجام بدی. نازنینم تکرار بکن در روزهای آینده هم ۱۸ دقیقه وقت بزار که شاه کلید تکراره. یقین دارم تجربه‌های بی‌نظیری خواهید داشت. گفتگوهای بسیار ناب و الهی در راه هستند. در زمان برقراری ارتباطات بهتر است که به عکس کودک نگاه کنی. اگر تصویر لبخند زیبایی بر لب داشته باشد که چه بهتر. برای لبخندار کردن عکس می‌توانی از یک اپ به نام فیس اپ استفاده کنی... یا حق شما را به دست‌های پرقدرت دلبر جانم می‌سپارم.
  • درود حدا قوت به همه عزیزان به نظر من مهمترین بخش چالش همین روزه خیلب حال عجیبیه یه حسی که تجربش بی نظیره من خیلی دوستش دارم خدایا دم اذان از میخام همه عزیزان رو تو مسیر حفظ کن 🤲🏼🤲🏼💚
  • درودوخداقوت استادجانم الهی صدهزار مرتبه شکرت که امروز در لایو الهی حضورداشتم خیلی لایو عمیقی بود احساس میکنم به بهترین خواسته ام رسیدم من همون کودکی بودم که گم شده بودم وتوسط خود دلبرجانم بسمت استادجانم هدایت شدم الا ن خیلی خوشحالم که دراین جایگاه الهی قرار گرفتم خیلی قدرخانوادهمو میدونم  استادجانم امروز ی لحظه  عصر خوابم برد اومدی  توی خوابم  بهم گفتی  خودتو دردسرس قرار نده توگرونی ومنم گفتم من نماد عظمت جان جانان هستم 💚💚💚🫂
  • هستی که هستم... میبخشم و رها میکنم هر انچه جانم میگوید... وقتی تسلیم و رها میشوم از  درونم، گویی تصمیم گرفته ام  از هر آنچه که قلبم بهم میگه، بگذار و آن را رها کن. این می‌توانه نشان‌دهنده‌ی پذیرش، بخشش و رهایی از وابستگی‌ها یا دردهای گذشته  ام باشه. گاهی رها کردن و بخشیدن، راهی برای رسیدن به آرامش درونی و آزادی روحم است. آ یا احساس شخصی شما چگونه بود؟
  • این لایو رو دوباره.گوش دادم  و برای بار سوم دوباره پلی کردم هردفعه ی  چیز جدید میومد توی فکرم 
    الهی هزاران مرتبه شکرت برای شرکت تویاین چاش 
    برای بودن توی خانواده 
    برای فرصت بودن 
  • عجب لایو الهی و بی نظیری بود.👌🏼👌🏼💚
    سپاس گزارم استاد جانم. 💚🙏💐
    شکر وجودتون در خانواده بزرگ و عیاردار SBF. 
    💚🤲💚
  • استاد جانم هیچ رقمه نمیتونم سپاس گزارِ حضورتون باشم. 💚💚💚
    خیلی بزرگ و با عظمت هستین. 💚💚💚
    الحق و الانصاف که نمادِ  عظمت جان جانان هستین. 💚💚💚
    شکر وجودتون برادر عیاردارم. 
    💚🤲💚
  • الهی صدهزار مرتبه شکرت که داریم برمی گردیم به اصلِ خودمون به اون کودکِ تنها که منتظر آغوشِ ماست.
    جانم به سمیرا کوچولو که چشماش تَر  شده. 
    💚💚💚
  • الهی من دورتون بگردم استاد عزیزم که همین لحظه مجددا  خودم رو به خودم یادآوری کردین. 
    شکر همین لحظه 💚🤲💚
  • الله اکبر به عظمتت استاد جانم چه کلام های الهی  بر زبان جاری کردین. 
    جانم چه خوش سخن شنید. 
    همین الان سجده شکر میکنم برای شنیدن کلام الهی استاد جانم .
    💚💚💚
  • با تو باید ارتباط داشته باشم تا بتونم خدای خودم رو بشناسم. 
     سمیرا کوچولو،برای وصل شدن به تو باید مثل خودت بشم بدون خشم و کینه و نفرت  و پر از عشق و محبت و مهربانی. 
  • الهی من دورت بگردم سمیرا کوچولو که تو سرشار از عشق الهی هستی. 
    کنارتم جانانه. 
  • الهی به امید خودت دلبرجانم . تا امروز خیلی باگ داشتم ولی تلاشم میکنم ک بهترین خودم باشم
  • اصل داستان خودتی دلبر جانم که کل فیلم زندگی رو دیدی فقط منتظر منی که با هم بریم توی این شهربازی. 
    قول میدم مثل شیر پشت سر و مثل عقاب بالای سرت باشم.
    خدایا قوت قلبمون باش.
    💚🤲💚

ارسال نتایج به صورت صوتی یا ویدئویی

عزیز فایل صوتی یا ویدئویی نتایج خودت رو میتونی به آیدی تلگرام NATAYEJ18@ ارسال کنی تا بتونیم اون رو به دست بقیه همسفران برسونیم.

مشاهده لایو

شروع زمان مشاهده لایو بین ساعت ۵:۳۰ تا ۷:۰۰ صبح می‌باشد.
مثال: درصورتی که ساعت 6:59 صبح مشاهده لایو را شروع کنید می‌توانید لایو را کامل ببینید در غیر این‌صورت از ساعت ۷:۰۰ صبح دیگر امکان مشاهده لایو را نخواهید داشت و چالش را باید کلاً از روز اول آغاز کنید.

مشاهده لایو

شروع لایو ساعت ۵:۳۰ در صفحه اینستاگرام SoheilSangarzadeh2 می باشد،
پس از اتمام لایو، ویدیو ذخیره شده آن در اولین فرصت از همین بخش در دسترس خواهد بود.

پادکست

زمان پخش اولین پادکست ساعت ۵:۰۰ صبح می‌باشد و در طول روز چندین پادکست منتشر خواهد گرفت.

رقص کنان

رقص کنان در ساعت ۵:۰۰ صبح باز خواهد شد.

دفتر عشق

دفتر عشق در ساعت 6:18 صبح باز خواهد شد و شما می توانید ذکر هر روز را در این بخش بنویسید.

تجربه امروز

تجربه امروز در ساعت 7:18 شب باز خواهد شد و شما می‌توانید تجربه هر روز خود را در این بخش بنویسید.

دیدگاه من

دیدگاه من در ساعت 15:18 باز خواهد شد و شما می توانید دیدگاه خود را در خصوص سوال داده شده بنویسید.

حکایات و روایات

زمان مشاهده حکایات و روایات هر روز ساعت 7:18 شب می‌باشد.

داستان

شروع زمان مشاهده داستان هر روز در 3 مرحله (ساعت های 8:18 صبح، 2:18 ظهر و 8:18 شب) پخش خواهد شد..

استوری

زمان انتشار اولین استوری ساعت 5:00 صبح می‌باشد و در طول روز چندین استوری منتشر خواهد شد.

یارانِ جان

زمان پخش اولین محتوای یارانِ جان ساعت 8:18 صبح می‌باشد و در طول روز چندین محتوا منتشر خواهد شد.

قصه شب

زمان مشاهده قصه شب ساعت 8:18 شب می‌باشد.

شب شعر

زمان مشاهده شب شعر ساعت 8:18 شب می‌باشد.


سهیل سنگرزاده

سهیل سنگرزاده

© COPYRIGHT 2024 SANGARZADEH.COM

تمام صحبت هاى جناب سهيل سنگرزاده در اين سايت نظر و باور كاملا شخصی ایشان می‌باشد.

کانال های تلگرام

صفحات اینستاگرام