در حال بارگذاری...

روز هجدهم از چالش



تاکنون 94 دیدگاه نوشته شده
عزيز ديدگاه خودتو با عشق اينجا بنويس

× برای درج دیدگاه باید وارد حساب کاربری شوید.
  • الهی صد هزار مرتبه شکرت این چالش‌های بی نظیر منو به خدا نزدیک و نزدیک تر کرد الهی صد هزار مرتبه شکرت بابت حضورم در خانواده بزرگ و عیار دار SBF💚🌞🕊🌱
  • الهی به امید تو ای ارباب جهان الهی صد هزار مرتبه شکرت بابت همین لحظه الهی اکنون که به لطف و رحمت خدای عزیز و مهربانم حضور داریم الهی صد هزار مرتبه شکرت که تو مهربان و با گذشتی  خدای مهربانم💚💚💚 سپاسگزارم که هوای بندگانت را داری و خوشگل دستمون را گرفتی و مراقبمون هستی و خوشگل هدایتمون می کنی 
     با درود و خدا قوت به جان الهیتون استاد جانم و فرشته های نازنین تیم پر قدرتمون خدا قوت شکر حضور ناب و الهیتون 💚💚💚
     استاد جانم روز تولدم یه پرنده خوش صدا اومد توی بالکن خونمون و یه اواز قشنگی سر داد   من از خوشحالی اشک شوق  می‌ریختم یه حس حال خوب الهی رو تحربه کردم میدونم همش لطف اوست همش زیباست الهی صد هزار مرتبه شکرت 
    امروز هم که از خونه رفتم بیرون قدم بزنم یه پروانه🦋 خوشگل و خوشرنگ اومد سمتم و اطرافم  پرواز می‌کرد من هم قربون صدقه اش می رفتم و ذوق می کردم. 
    💚💚💚
  • یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور.
    کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخوررر.
  • تجربه این که همه چیز در درون من است من با تکرار کردن وادامه دا دن میتونم به اون هدفی که‌ میخوام برسم هیچ چیزی توی این مسیر قشنگ تر و زیبا تر از صبر کردن صبور بودن به نطر کن نیست💚💚💚
  • بله من هر وقت که شکر گزاری می کنم یه حالت روحانی بهم دست میده و احساس می کنم یک نیروی عظیمی هوای منو داره و من خیالم راحت میشه و دیگه احساس ترس نمی کنم.🌱🕊️ الهی هزاران مرتبه شکرت 🤲💫
  • بله.تجربه ایی بینظیر.تجربه عشق.تجربه ایی که من بودم واو.فارغ از جهان بیرون. باهر خدا گفتن از عشق لبریزمیشدم  و ارامش عمیق فرا می گرفت .....
  •  تو  نفسهام ، دم و بازدم هام عمیقا حسش کردم و  و و بماند  🤲💕
  • بله لحظه که خداوند رو در درون خود احساس کردم 
    الهی صد هزار مرتبه 
    چون این چالش های بی نظیر منو به خداوند نزدیک و نزدیک تر کرد الهی صد هزار مرتبه شکر 
  • بله بلطف این مسیر الهی بارها مخصوصا دوران طلایی که در چالش های دسته جمعی  حضور دارم . بارها در سکوتم خودم رو سراسر نور دیدم.حالت بی ذهنی یا همون خلسا های عمیق رو چند بار تجربه کردن که گوش و چشم فیزیکی قدرتی دربرابر اون احساس نداشتن ، و همچنین بسیار تجربه های گوناگون دیگه که واقعا در کلام نمیگنجه همش لطف اوست الهی صد هزار مرتبه شکرت بابت حضورم در خانواده بزرگ و عیاردار SBF 🌱🕊️🌞
  • زمانی ک ی چالشی واسم پیش اومد ک نمی تونستم حلش کنم فقط گفتم قدرت خدا بالاتر از این چالشه سپردمش ب خودش خود خودش چنان عوامل رو دست ب دست داد ک لحظه ب لحظه این  مسئله در حال حل شدن  بود تا اینکه تو همین چالش 18روزه اولین روزش دلبر جان  اون رو برام ردیف کرد اون روز من ی حال عجیبی داشتم انگار رو هوا بودم مثل پرنده سبک بال .اون لحظه فقط دلبر جان رو می‌دیدیم ‌ انکار توی دنیا جز او ومن کس دیگه ای نبود خدارو صد هزار مرتبه شکر.💚💚💚💚💚💚💚💚💚
  • لحظه ای که فقط بودن رو احساس کردم و عشق و مستی رو شاید ، حضور خداوند رو
    یه حالت وصف نشدنی
    غیر قابل بیان
    مثل خیره شدن به آسمون و فقط در شور و عشق رفتن
  • بله زمانی بود که با دلبرجانم سکوت کرده بودم احساس کردم در یک عالم دیگری هستم و اون دلبر کوچولوم به آغوش من اومد اون لحظه احساسی رو تجربه کردم که قابل توصیف نیست الهی شکرت💚💚💚
  • احساس  شوق  درونی  شادی  از جنس اشک با کلی  حس خوب و احساس  عاشقی کردن با بقیه خودت..... 
    حسی که با کلمه نمشه اونجور که میخوای  گفت....
    فقط باید  خودت  به برسی.
  • بله زملنی که سکوت ۳۶ دقیقه ای انجام دادم و بعد راه ها بهم نشان داده میشه و جواب سوالم داده میشه به یه آرامش درونی میرسم.
  • بله واقعا احساس میکنم قدرتمندم و هرچیزی ک اراده کنم با تلاش و همتون عشق جانان میرسم بهش 
  • زمانی ک درد کشیدم با خودم خلوت کردم و گفت و گوی طولانی داشتم راز‌خلقتم را دلبر جان به من گفت وقتی ک فهمیدم من آنقدر شاه آفریده شدم ک نباید برای چیزهای کوچیکی مثل ماشین خانه و .... دل نگران باشم من را برای کشف و رسیدن به خودش به خودم خلق کرده ✨️
  • اره. مثل گذشته زور زیادی نمی زنم
    و خیلی اوقات مثل گذشته درگیر جنگ و کش مکش و خیلی از مسائل نمی شوم.  اجازه میدم خدا خدایی کند و من بندگی.. سهم خودم رو انجام میدم و بقیه رو میسپارم به خودش.
  • الله
    تجربه اون شبم تو کلام نمیگنجه باید میبودی زندگیش میکردی 
  • اولین باری که همچین حسی رو تجربه کردم  موقع دستبوسی پدر و مادر مخصوصاً پدر بود انگار یه حس خجالتی سال ها منو از این تجربه محروم کرده بود. دومیش رویارویی با پاکبان بود که اونم حسش بینظیر بود. بعد از این تجربه ها یه شب واقعا حس کردم تو بغل خدام، اون فشار بغل شدن رو کاملاً حس می کردم🤗  
  • اواخر بهار تقریبا بعد از طلوع آفتاب  زیبا، برای پیاده روی رفتم ساحل  ،روبه ساحل و پشت به دریای عاشق ،در سمت راست دریابانی سنگچین کرده و کسی نیست ،
    هدفون گذاشته بودم و تا زانو در آب  هم مسیر با ساحال قدم میزدم و مست یار بودم و بی اختیار مروارید اشکهام سرازیر میشد و لبخند همیشگیم رو نوازش می‌کرد، 
    بیقرار آغوش جان بودم که  ،
    ناگهان 
    عطری دل انگیز من رو به خودش جلب کرد ،از سمت چپ بینی استشمام کردم ،
    گفتم:جااان ،قربون عطرت بشم  جانم بفدایت  کجایی ،
    لحظه ای به اطراف نگاه کردم دیدم از سمت دریای سنگین برام اومده و در سمت دیگه چند نفر با فاصله از من بودند، 
    آنقدر  بوییدمش، عطر وجودش را بلعیدم  و در خودم ذخیره ی الهی کردم ،الی شکر هرلحظه با تو بودن 
    یکی از ذکر همیشگیم موقع تنفس آگاهانه اینه :هم نفسم تورا با هر نفس به درون میکشم و هرچه غیر تو را از درون برون میکنم 
    من فقط،،  تو  ،،را تنفس م کنم الهی شکرت 
  • خدا قوت بهتون 💚
    بعضی از کامنت های عزیزان یاران جان رو خوندم ، هرکدوممون درکی از این سوال داریم ...
    تحول روحانی من یکدفعه نبود چند سال طول کشید تقریبا از سن ۱۸ یا ۱۹ سالگی ام نشانه هایی میدیدم  یا از زبان دیگران میشنیدم که می‌گفت ایمانت رو قوی کن درک درستی نداشتم میگفتم یعنی چی من که نماز میخونم روزه میگیرم فلانی که اینکارارو نمیکنه من که ایمانم بیشتره چرا به اون نمیگه! واقعا که در گمراهی بودم ...
    فکر کنم ده سال قبل بود که  این جمله از قرآن که میگه روزی شما با ماست هرکه را بخواهیم روزی می‌دهیم خیلی واسم پر رنگ شد ما یه گلدون کاج مطبق توی خونه داشتیم که کنار تلوزیون زیر نورگیر بود (خونه قدمی های شیراز توی پذیرایی یه قسمت سقف بازه برای گلخونه یا همون نورگیر) پیش خودم گفتم هیچکی به جز من به این گلدون آب نمیده ببینم روزی این چطور میرسه خیلی هم حواسم بود نکنه یکی ته لیوانشو پای این گلدون بریزه ... روز سوم شب بود بارون میومد داشتم تلوزیون میدیدم که صدای چک چک شنیدم دیدم دقیقا پای همون گلدون داره قطره قطره آب میچکه پناه بر خدا موهای بدنم سیخ شد اولش گفتم شاید نورگیر آب میده دیدم نه شیشه عرق کرده و عرق شیشه ست که داره میچکه پای گلدون بهم نشون داد که چطور روزی مخلوقاتش رو میفرسته ... ولی بازم مست بازی بودم حالیم نبود و باز هم میگفت ایمانت رو قوی کن ، وارد شدنم به این مسیر هم ماجرا داره الهی صد هزار مرتبه شکر که منو از جایی که بودم برداشت و گذاشت کنار عمو سهیل جان ...  تحول روحانی من و تغییر مسیر زندگیم یکدفعه نبود .
    اگر هم منظور خروج از تن هست و دیدن چیزهای فرا مادی نه تجربه ای نداشتم
    اما یکبار صدای جان رو واضح از درونم شنیدم زمان بارداری دومم بعد از سه روز بی قراری شب سوم بعد از قبول شرایطم و تسلیم شدنم در برابر خودش نگران سلامتی جنینم بودم که صدایی در درون شنیدم گفت آرام باش ما مراقبشیم ۵ سال از اون صدا میگذره و  واقعا هم مراقب پسرم  هستند مراقب هر دوتاشون هستند الهی صد هزار مرتبه شکر
  • اره زیاد پیش امده‌‌‌‌‌‌ ...
    اتفاقا آخرین باری که این حال بهم دست داد  همین چند روز پیش زمان افطار
    هنگامی خواستم افطار کنم یهویی از درون یک حس عجیبی بهم دست داد، یک حس عمیق و خاصی داشتم و اشکام بی‌اختیار جاری میشد
    حالم یک جور خاص بود
    انگار یک نیروی قوی درونم رو لمس کرده بود ..
    بعد که به خودم امدم فکر کردم این جور لحظه ها آدم رو به یاد حقیقت‌های عمیق زندگی میندازه، یک جور ارتباط ناب با خدا، با خودت، با چیزی فراتر از این دنیای مادی. انگار یک لحظه، همه چیز سر جای خودش قرار می‌گیره و تو فقط حضورش رو حس می‌کنی...🌱🕊🌞
    این حال خیلی عالی بود و اصلا نمیتونم توصیفش کنم ...🌱🕊🌞
  • بله چندین سال پیش این تجربه رو داشتم به هر موضوعی که فکر می کردم انگار پاسخش همون لحظه در ذهنم شروع به دانلود شدن می کرد و اینکه گاهی بلافاصله  خواب آلود می شدم و  می خوابیدم، و خواب می دیدم و در خواب اون خواب برام تعبیر می شد و پاسخ رو دریافت می کردم. ولی این حال مراقبت لحظه به لحظه می خواد و متاسفانه من بهش آگاه نبودم. و تجربه الانم در این قبیله این هست که جانی د  من جریان داره که به میزانی که من ازش مراقبت کنم حضورش رو عیان و بیان می کنه موقع ورزش کردن، موقع نمرین اینه برلی لحظه ی احساسش کردم و بی‌نظیر بود این حضور
  • در اوج تاریکی بودم ،یک شب به پهلوی راست خوابیده بودم و ازش فقط یک معجزه خواستم که نجاتم بده از تاریکی ،،و فرداش دوباره تو همون تایم ساعت نصف شب ،خدارو دیدم و باهام حرف زد گفت معجزه میخواستی این همون معجزه است،، یعنی پیج داداش سهیل ،از همون لحظه ،روزی دو پاکت سیگار و الکل ازم گرفته شد ،، و ورق زندگیم برگشت الهی صد هزار مرتبه شکر 
  • توی این چالش بیشتر ازقبل به این نتیجه رسیدم .وقتی ازخدای خودم انتظار داشتم تاقبل سال تحویل به خواستم برسم وهمین امروز ظهر انجام شد توکلم بیشتروبیشتر شد خدای مهربون توچقد بزرگی.قبلا عظمت خدا رو میدیدم که منو تنها نمیذاره تو بدترین شرایط زندگی هوامو داره ولی الان بیشتر پی بردم چون این چالش منو آشناتر کرد....کاش این ۱۸ روز ادامه داشت...
  • بله استاد زمانی که از مسیر خارج می شوم مثلن تو تله قضاوت یا غیبتی بیفتم قشنگ گوشم را می کشد اون قرمزی و داغ شدن گوشم را می بینم خیلی واضح خدایا شکرت 
  • بله به همه چیز با عشق نگاه کردم انگار اولین بار بوده دیدمش  گریه ام گرفته  حس شکرگزار ی قوی داشته ام من 4سال پیش به بیداری معنوی رسیدم خدایا شکرت 
  • بله توی این چالش من خیلی چیزها را دیدم در وجود خودم خدای خودم  را قشنگ و  واضح دیدم ،، روز دوم از چالش توی سکوتم من خودم رو جنینی در رحم مادر دیدم  و بهم گفته  شد که از شیری جان مادرت  تغذیه می کنی .. بخدا قسم من این ها رو دیم 
  • بله توی همین چالش تجربم رهایی و آزادی از افکار بد و توکل بر خدا بوده که به دنبالش پر شدم از احساس آرامش درونی 🦋🌫🦋🌫🦋
  • وقتی ناراحتم وقتی از خودش میخوام آرامشم شه انقدر قشنگ ارومم میکنه حیرت زده میشم یا ی وقتایی ک ی چیزیو ازته دل میخوام بهم خوشگل میده یا موقع هایی حواسش بهم هست که حیرت زده میشم دوست دارم از خوشحالی فدا بشم براش تموم شم براش بمیرم براش الهی صدهزارمرتبه شکرت که انقدر خدا مهربونه فقط کافیه باهاش واقعی حرف بزنی خودت باشی اونوقت میبینی برات چیکارا میکنه الهی صد هزار مرتبه شکر واسه وجودت بابایی جونم شکر وجودت شکر وجودت
  • دو سه روز  بیشتر اوقات در لحظه حال بودم ،واقعا عالی بود✨🕊️💚الهی صد هزار مرتبه شکرت💚🕊️✨
  • بله گاهی خودم رو درحالی دیدم که  با  یادآوریش هم دگرگونی  و عشق  ولذتی خاص   در وجودم  متجلی میشد
    الهی صدهزارمرتبه شکرت 
  • یا هو یا حق 💚 یا رب مدد 💚 در این چالش ۱۸ روزه  موقع تمرین نفس بی اختیار اشکام جاری بود انگار هم بغض بود هم شادی 💚نفس  تپش قلب یجور دیگه حس میکنم درک میکنم به لطف خودش  💜هر چالشی میاد اون ندای درون بهم آرامش خاصی میده... و بیشتر و از هر زمانی  دنبال خلوت سکوت با خودمم  الهی شکرت الهی شکرت الهی شکرت 
  • من در ازدواج دومم ۲۲ سال زندگی کردم که حاصل آن یک پسر ۲۳ ساله است بنام سهیل همیشه در این زندگی حالم بد بود چون من و همسرم هیچ شباهت و تفاهمی با هم نداشتیم سه سال پیش بطور ناگهانی متوجه شدم یه چیزهای عجیب و قریب میبینم یا صداهایی میشنوم که دیگران نه می‌بینند و نه می‌شنوند و یک شهود قلبی بالایی یدفعه پیدا کرده ام و یه چیزی از درون بهم می گفت تغییرات بزرگی در راهه و فقط کافیه به خدا خیلی حرف بزنی  مثلا ساعتها می‌نشستم و به ماه نگاه میکردم و انگار قلبم هر لحظه پراز عشق خدا میشد با درد و رنجی وه از همسر و خانوادش و فامیلم و دوستانم بهم رسیده بود به خدا پناه بردم با همه قطع رابطه کردم و به تنهایی و سکوت پناه بردم سه ماه طول کشید تا توانستم سپاسگزاری را بنویسم و بیارم روی کاغذ وقتی بدنم و روحم زخمی شد از آدمها به بیداری معنوی رسیدم هر روز الهامات الهی بیشتر می‌شد بعد معجزه شد و همسرم کمک کرد دخترم را فرستادم کانادا و بعد هم به سرعت من را طلاق داد و از هم جدا شدیم چیزی که من سالها آرزویش را داشتم معجزه شد و انجام شد چون نه درست زندگی می‌کرد و نه میرفت ولی خدای مهربان این ناممکن زندگی من را ممکن ساخت خدای مهربان با نشانه هایش من راهدایت می‌کرد و هنوزم این کار را انجام می‌دهد برای انگشت نگاری رفتیم با دخترم ارمنستان شب اول خواب عیسی مسیح را دیدم بهش گفتم نگران دخترم هستم بهم گفت همسر دخترت همان کسی است که خدا به خودش گفته و عدد ۲۲ نشانم داد وقتی برگشتیم یکماه بعد دخترم رفت کانادا و من و همسرم جدا شدیم پدرم مرضی اعصاب گرفت برادرام نا آرام و معتاد و الکی شدند  پسرم راه میرفت و با آسمان و زمین حرف می‌زد و همش در بیمارستان روانی بستری میشد و طوفانها یکی پس از دیگری بوده تا حالا ولی ایمان و توکل و تحول روحانی من هر روز بیشتر می‌شود تا الان که بهم الهام شده مریم مقدس هستم که اگر چند سال پیش بهم می‌گفتند میخندیدم ولی چون همیشه عجیب و قریب هوای دخترم را داشت یه صدایی بهم میگفت دخترت عیسی مسیحه فرزند خودشه💚💚💚
    • الهی صد هزار مرتبه شکرت بابت حضور شما شیر بانو  قبیله الهی SBF بهتون تبریک میگم برای اینهمه صبر و  سربلندی در امتحان های زندگی 👏🏼💪🏼💚🫂
  • در تمرین سکوت بودم ک خود واقعی خودم رو ک نوری الهی بود رو ملاقات کردم....🌱🤚🏽🫂
  • بله واقعاااا  دیدم چیزهایی ازش خواستم که شب نوشتم صبح بهم داده متحیرموندم جوری که نفسم بنداومد گفتم خداجوووونم چطوری  ازکجا الهی قربون عظمتت برم بابایی جووونم دورت بگردم همه کسم
  • خداوند در خیلی اوقات که خودمم متوجه نبودم هوامو داشته و به من یاری رسونده همه جوره ،خدایا شکر حضورت تو لحظه لحظه زندگیم ،هوای پسرمو هم 
  • بنام خداوند بخشنده و مهربان 
    بله استاد جانم. 
    اون لحظه ای که نا آگاهانه  میخوام کاری کنم( ذهن سوار بر جان میشه)  سریع به خودم میام، چه جوری؟
    صدایی قشنگ باهام حرف میزنه و منو به جانم به اون ذات الهی یادآوری میکنه و میگه داری توو کدوم زمین بازی میکنی،  حواست هست؟(  زمین دلبر جان یا شیطان؟) و دقیقا همون لحظه  آگاهانه همه چی کات میشه و ورق بر می گرده. 
    الان در این تایم از جهان مخصوصا در این چالش الهی واضح تر  متوجه تحول روحانی خودم میشم و دوس دارم توو این حالت بمونم .
    الهی مدد کن در این مسیر الهی با جانم هر لحظه ،دل حاضر باشم.
    💚🤲💚
  • زمانی که حس کردم چقدر بیشتر از قبل مواظب  رفتار و اعمالم هستم، که خدا را هر لحظه کنارم حاضر و ناظر میبینم. صدای او را در جانم می شنوم که راهنمایی ام می کند. 
  • بله  در  چالش ۹ روزه قبیله به حال روحانی رسیدم که با هر نفس کشیدنم پرواز کردم و گریه میکردم اونقدر حالم خوب بود.ازاینجا شروع شد که میگفتم  همه دنبال اینن که ار یه آدم معروف و مشهور امضا بگیرن یا تو مهمونیهاشون شرکت کنن یا مثلاًلباس فوتبالیستها را دوست دارن داشته باشن  و من خدای مهربانم روح تو که بزدگترین و قدرتمندترین و دوست داشتنی ترین هستی   در وجود منه و داره نفس منو میکشه قلب منو می تپه پلک من رو میزنه ولی چه سعادت بزرگی و گریه میکردم و آنقدر حال عالی رو تجربه کردم که وصف ناشدنی بود.با پرهیز میتونم به این حال برسم که باید بیشتر و بیشتر و بیشتر مراقب جانم باشم.ای جان جانانم یاریم کن که هرلحظه اون حال بی نظیر زو تجربه کنم🙏🏻
  • به لطف او بله 
    با کلمات زیاد قابل توصیف نیست 
    اما در دورانی که تاریکی کل وجودم رو گرفته بود
    نور مقدس خداوند رو دیدم
    او میکشد قلاب را💚💚💚
  • توصیفش نمیشه کرد جریانی هست در درون هر چی درموردش بگیم انگار کوچیکش کردیم...
    اما اون لحظه انگار تو بغلشی انگار او رو ملاقات کردی ...💚🫂 الهی صدهزار مرتبه شکرت 
  • درود بر همه عزیزان جان
    بله
    زمانی بود که گفت و گو با خودم و خدایی که  درونم هست رو بیشتر کردم و خلوت هام رو بیشترکردم و گاهی در خلوت ها دلم میگرفت و اشک میریختم
    این دل گرفتگی از غم واندوه جهان مادی و اتفاقات اون روزم نبود 
    مثل این بود که کسی رو که قبلا میشناختم و سال ها رهاش کرده بودم رو دوباره پیدا کردم و هنوز بهش نرسیدم ولی دارم بهش نزدیک میشم
    فقط سکوت بودکه اون زمان منو اروم میکرد و جواب ها و بهم میداد
    الهی شکرت که خداوند من رو وارد این مسیر کرد و با هزاران یار جان همراهم کرد
  • درود و خدا قوت به همه ی عزیزان پشتیبانی و تک تک عزیزانی که زحمات زیادی برای این چالش کشیدید، و همینطور دا داش سهیل عزیزم،صفر تا صد این چالش بی نظیر بوده برای من در حد خودم،با اینکه نتونستم عضو قبیله بشم هنوز،اومدم فقط تشکر گنم ازتون،دست تک تک تون رو با عشق میبوسم،خیلی خیلی سپاسگزارم💚💚💚🍀🍀🍀🙏🏻🙏🏻🙏🏻
  • لحظه های الهی روحانی  قشنگ من هرلحظه اش هست که خداهرلحظه هست ومیبینم خدای قشنگم ازاین کت اجازه میدی که توراببینم مچکرم فقط فقط فقط خودت میدونی که  چه میگویم واهل دل های عاشق میدانند 💚🫶💚🫶💚🫶
  • سلام  به دوستان عزیزم در مسیر رشد واگاهی
    بله من به لطف خدای مهربون ۱ماه پیش خونه خریدم ولحظه به لحظه خدارو درکنار خودم احساس  میکردم حتی جلوتر از خودم بود ومسیر و برام باز میکرد و همه چیز به خوبی پیش رفت     الهی صدهزار مرتبه شکرت  بخاطر حضورت  تو زندگیم
  • درود و خدا قوت.من زیاد با دلبر جانم حرف میزنم و بعد از اون حرف ها خیلی احساس سبکی و رهایی دارم .
  • درود بیکران وخداقوت به استاد عشق وتیم پشتیبانی عزیز ِِجان
    نمیدانم جوابی که میدم  درک درستی از سوال داشتم یا خیر
    بله خیلی ،البته بیشتر در این ۴ سال اخیر که همسفر نور شدم
    اون لحظه انگار خودم نبودم به پهنای صورت اشک می ریختم بی دلیل خدا رو فریاد میزدم
    دلم میخاست از همه دلبستگی ها جدا شم وفقط در اغوش او باشم
    حتی دلبستگی از تن
    کسی رو دیدم که از تن عزیزتر بود جانم بود خدایم بود
    الانم که تایپ میکنم فقط اشک میریزم
    داداش سهیل این حس وحال رو از تو دارم
    عزتت پایدار 
  • درود و خداقوت بله خیلی زیاد 
    زمانی که در گمراهی بودم در همان شب لحظاتی گذراندم که نقطه اتصال من به این مسیر الهی بود الهی صد هزار مرتبه شکرت که تو چه زمان و مکانی من و هدايت کردی 
  • درود و خدا قوت به تمامی همسفرانم ،بله خیلی زیاد ولی شبی که با خدا راز و نیاز میکردم ندایی شنیدم که بهم گفت نگران نباش تو میتونی گمشده خود رو در کنار خودت داشته باشی و در کنار هم او را به مسیر واقعی برسونی خیلی خلاصه گفتم الهی صد هزار مرتبه شکرت که با صبر و ایمان و توکل این موضوع برایم به اجابت رسید 💚🫂
  • من  کلاازادمهافاصله گرفم اما خلوت من عالی  بوده  حتی نمیخام تلفن کسیو جواب بدم. خلوتم بااو حس بی نیازی روتجربه کردم سبک بااااال بدون هیچ کینه ای  یجاهااحساس میکنم اصلا نمیخاد من برم بیرون ازخونه واقعایقمو گرفته
  • بله از وقتی اومدم تو این چالش به سوالاتی که از زمان بچگی داشتم جواب پیدا کردم تازه فهمیدم چجوری زندگی کننم آرامش دارم زندگی کردن واسم راحته و دلیل  این زندگی رو فهمیدم راه زندگی کردن رو فهمیدم من مثل همون جوجه اردک زشت بودم که به ی قو ی زیبا تبدیل شدم یا مثل قضیه سیمرغ شده زندگیم زندگی دیگه واسم تحمیلی نیست زندگی برام مثل یک شعربازیه که خودم خواستم بیام تو این شهر بازی رها شدم آزاد شدم 34سال گرفتار و دربند بودم حالا دیگه آزاد شدم 
    قبل این که با شما سهیل جان آشنا بشم از خدا خواستم گفتم من نمیدونم چجوری خدا جونم اگه هستی هر چیذکه هست درون من رو خودت درست کن من احساس ها عجیب غریبی داشتم من فکر نمیکنم کسی مثل من پیدا بشه من خود خود خود جهنم رو تا ته رفتم اونم توسط خودم تا ته جهنم احساس بی ارزسشی داشتم اما حالا ارزشمند ترین چیز دنیا هستم🥰 من تو زندگیم دیدم خدا خواسته ها مو شنیده و بهم داده خدا جونم عاشقتم بی قید و شرط دوسم داری سپاسگذارم ازت منم تسلیم خواسته تو ام و بی قید و شرط دوست دارم و هر چی که هست تو هستی و من کاملا از همه چیز زندگیم راضیم 😘🤩😍
  • الهی به امید تو ای ارباب جهان الهی صد هزار مرتبه شکرت بابت همین لحظه الهی اکنون که حضور دارم بله استاد  یه بار بعد لایو عشـــــق، عیار دار و الهی  که در قسمت پادشاهان برگزار شد من   هدیه، به روح پدر عزیزم قرآن می‌خوندم که یه لحظه  یه آن  پدر عزیزم رو خندان و خوشحال دیدم    💚💚💚
  • بله در سکوت 
    احساسی غیر قابل توصیف بود اگر بخوام بخشی ازش  رو در کلام بگنجونم میتونم بگم در اون لحظه یک شاه کلید دریافت  می کردم که یک درب بزرگ از جانم رو باز میکرد و جهانی تازه برام کشف میشد 
    الله اکبر از سکوت بچه ها با جان سکوت رو باید همه مون دنبال کنیم چقدر این سکوت معجزه است
  • بله از روزی که آمدم در این قبیله یک احساس معنوی عجیبی درون بوجود آمده که اصلن نمیشود توصیفش کرد فقط همینو بگم که در این قبیله واقعن یک حس وحالی عجیب روحانیست
  • بله وقتی دلبر جانم اومده به سمتم تو سکوت و خلوتام میاد پیشم دست کوچولوشو میزاره روی قلبم و بهم لبخند میزنه ✨🤍
  • اون لحظه الان هستش و احساس سبک بالی دارم احساس میکنم هر آنچه به موقع ش اتفاش میوفته و همویز سرجاشه.و توی بغل دلبر جانم
  • سلام به جا‌ن جانان سلام‌به داداش سهیل عزیزم‌و این مهمانی ضیافت.بله یه روز آب می خوردم جلوی نفسمو گرفت بعد چند ثانیه که دیگه هی هوایی وارد ریه هام نشد مرگو احساس کردم داشتم‌میفتادم که یکدفعه دختر که خودش کارمند بیمارستانه وکمکهای اولیه رو میدونه بهم‌کمک‌کرد نفسم دوبار ه برگشت اون‌لحظه که میخواستم بیفتم‌یکی ندا داد نمیمیری  فرصت داری  الان که یکماهی میگذره هنوز اون حس  الهی رو دارم که جان جانان منو به زندگی برنگردوند الهی صد هزار مرتبه شرت❤️
  • من اویل ساعت ۵ صبح میخوابیدم مسیرم با شروع مطالعه تغییر کرد و بعد ۵ماه رسیدیم به اولین چالش ۱۸روزه شکرگزاری جان جانان که همه اتفاق ها وصف ناپذیر برای من تغییر کرد به مرتبه ای رسیدم که تو خلوتم صدای جان رو شنیدم بهم گفت یادته خسته شده بودی از همه چیز دیدی همه شرایط تغییر کرد الهی صدهزارمرتبه شکرت 
  • در سکوتم جانم به سخن درامد برای اولین بار صدای جان رو زیبا شنیدم 💚 اینقدر وصف برانگیز بود که ساعتها محو این حالت شده بودم 
    درسکوتم از دلبر خواستم بگم من گوش فرمان تو هستم 💚 
    دلبر با دوشعر منو مجذوب تر ازقبل به خودش کرد 
    درسکوتم شنیدم 💚 💚 💚 من به گوش تو سخن‌ها ی، نهان  خواهم گفت 
    وبهد از چند ثانیه شنیدم 💚 صدای جانم رو که گفت ،ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده 💚 
    در شب ظلمانیم ماه نشانم بده 💚 
    این دو زیباترین ،معجزه ترین صداها رو در جهان شنیدم 💚 
    من بعد چهار سال این زیباترین صدای جانم بو د که شنیدم 💚 💚 🌱 💚 💚 💚 
    الهی صد هزار مرتبه شکرت 
  • بله،حس تولدی دوباره،حس سبکی ورها شدن در اون لحظه بی‌نظیره انگار به یه انرژی فوق العاده وصل میشی🌱💚

ارسال نتایج به صورت صوتی یا ویدئویی

عزیز فایل صوتی یا ویدئویی نتایج خودت رو میتونی به آیدی تلگرام NATAYEJ18@ ارسال کنی تا بتونیم اون رو به دست بقیه همسفران برسونیم.

مشاهده لایو

شروع زمان مشاهده لایو بین ساعت ۵:۳۰ تا ۷:۰۰ صبح می‌باشد.
مثال: درصورتی که ساعت 6:59 صبح مشاهده لایو را شروع کنید می‌توانید لایو را کامل ببینید در غیر این‌صورت از ساعت ۷:۰۰ صبح دیگر امکان مشاهده لایو را نخواهید داشت و چالش را باید کلاً از روز اول آغاز کنید.

مشاهده لایو

شروع لایو ساعت ۵:۳۰ در صفحه اینستاگرام SoheilSangarzadeh2 می باشد،
پس از اتمام لایو، ویدیو ذخیره شده آن در اولین فرصت از همین بخش در دسترس خواهد بود.

پادکست

زمان پخش اولین پادکست ساعت ۵:۰۰ صبح می‌باشد و در طول روز چندین پادکست منتشر خواهد گرفت.

رقص کنان

رقص کنان در ساعت ۵:۰۰ صبح باز خواهد شد.

دفتر عشق

دفتر عشق در ساعت 6:18 صبح باز خواهد شد و شما می توانید ذکر هر روز را در این بخش بنویسید.

تجربه امروز

تجربه امروز در ساعت 7:18 شب باز خواهد شد و شما می‌توانید تجربه هر روز خود را در این بخش بنویسید.

دیدگاه من

دیدگاه من در ساعت 15:18 باز خواهد شد و شما می توانید دیدگاه خود را در خصوص سوال داده شده بنویسید.

حکایات و روایات

زمان مشاهده حکایات و روایات هر روز ساعت 7:18 شب می‌باشد.

داستان

شروع زمان مشاهده داستان هر روز در 3 مرحله (ساعت های 8:18 صبح، 2:18 ظهر و 8:18 شب) پخش خواهد شد..

استوری

زمان انتشار اولین استوری ساعت 5:00 صبح می‌باشد و در طول روز چندین استوری منتشر خواهد شد.

یارانِ جان

زمان پخش اولین محتوای یارانِ جان ساعت 8:18 صبح می‌باشد و در طول روز چندین محتوا منتشر خواهد شد.

قصه شب

زمان مشاهده قصه شب ساعت 8:18 شب می‌باشد.

شب شعر

زمان مشاهده شب شعر ساعت 8:18 شب می‌باشد.


سهیل سنگرزاده

سهیل سنگرزاده

© COPYRIGHT 2024 SANGARZADEH.COM

تمام صحبت هاى جناب سهيل سنگرزاده در اين سايت نظر و باور كاملا شخصی ایشان می‌باشد.

کانال های تلگرام

صفحات اینستاگرام