قسمت سیزدهم سریال همسفران

قسمت سیزدهم:یه روزی عشق، نور و صلح همه دنیا رو می‌گیره

سلام آقا سهیل خسته نباشید داداش هر جا هستی موفق و پیروز باشید

سهیل دادش صبحت بخیر باشه

سلام سهیل جون هیجده روز فوق‌العاده فوق‌العاده رو کنارت گذراندیم

سلام سلام به داداش سهیل عزیزم

امیدوارم که همیشه حال دلت از این چیزی که هست بهتر بشه

حال من که خیلی فوق‌العاده عالیه امیدوارم که حال همسفرهامون هم همین‌طوری باشه

سلام آقا سهیل جون دلم سر کیفی عزیز یا نه آقا سهیل جات اینجاست تکون نخوری، جات اینجاست سیو شده

الهی به امید تو تو ای ارباب جهان خودت ما رو مثل همیشه هدایت کن چون تو زورت می‌فرسته قدرت قدرتمندان تویی خودت دست مون رو بگیر

اول از همه سال نو رو تبریک می‌گم تقریباً پنج، شیش ساعت دیگه سال تحویل هم واسه شما هم واسه خودم هم واسه بقیه خودمون چه اونایی که هم‌مسیر ما بودند چه اونایی که مسیر ما نبودند سال فوق‌العاده آرزو می‌کنم ایشالا که همه با حال خوب استارت شو بزن و با حال بهتر از اون هم تمومش کنند داداشت امیر از کرج دار صحبت می‌کنه برات

گفتی که یه ویدیو بگیرید و یه جمله بگم حقیقتش من زیاد فکر کردم ببینم چی بگم اما حرفی واسه گفتن نذاشتی حقیقتش حرفی واسه گفتن نذاشتی، تنها چیزی که می‌تونم بگم اینه که خدا رو شکر ایمان دارم که یه روزی عشق نور صلح و دوستی همه دنیا رو بگیره، با این آگاهی که داره پخش می‌شه و دست‌به‌دست می‌شه یه روزی عشق و نور و صلح همه دنیا رو بگیره

این ویدیو رو الان تو جاده حیران جاتون خالی گرفتم که به قولی واسه چالش هیجده روز شکرگزاری که کلی ازش عشق گرفتم یعنی هرچقدر بگم کم، یعنی ببین داداش من الان سال دوم که این چالش رو دارم انجام می‌دهم سال اولی که این چالش شروع شد کنارتون بودم واقعاً عشق کردم و امروز که روز آخر چالش بود واقعا یه بغضی گرفته من رو مثل سال پیش شد، نمی‌دونم یه حال عجیبی داره این اصلاً نمی‌دونم چه‌جوری بگم حس و حال عجیبی داره این چالش بخصوص وقتی ساعت پنج‌ونیم صبح بیدار می‌شیم و روی خوشگل تو رو ناز تو رو می‌بینیم اون انرژی صبح چه‌جوری بگم داداش اصلا همون روز اول چالش آدم کلی نتیجه می‌گیره خواب آروم و اون نظم و انضباطی که به زندگی می‌ده اصلاً چطوری بگم

اول این‌که خیلی ممنونم و از این برهه از زمان که من رو توش قرار داد که این آشنایی رو افتخارش رو به من داد که با شما آشنا شم و شما رو توی زندگی من قرارداد توی مسیر من، من خیلی به‌طرز عجیب ‌و غریبی باهات آشنا شدم و صحبت‌هات جنسش انگار با قلب من آشنا بود و خلاصه پادکست هات رو خیلی گوش می‌دادم چالش پارسال تو بودم چالش امسال تو بودم و کنار همه این‌ها امسال فوق‌العاده‌تر بود فوق‌العاده‌تر یعنی خیلی حس و حالش فرق می‌کرد خیلی زیاد و برای من خیلی دستاورد داشت

آقا سهیل این‌قدر همین الان که این‌جا نشستم دارم حرف می‌زنم این‌قدر حالم خوبه که خودم دارم به خودم شک می‌کنم یعنی بشریت از ابتدای خلقتش تا الان کلمه‌ای رو نتونسته اختراع کنه که من با استفاده از اون می‌تونم حالمو واسه شما و بقیه بتونم توضیح بدم واقعاً نمی‌تونم چیزی که آدم تا وقتی تجربش نکنه اصلاً نمی‌دونه چیه نمی‌تونه به کسی انتقال بده

داداش توی این هیجده روز چالش شکرگزاری روز اول که اصلاً نگم برات سخت بود یعنی من سال پیشم که بودم وسط حالا به قولی مست بازی این جهان شدم و ول کردم دیگه اما درست قبل‌از این‌که اصلا یه هفته قبل ‌از این‌که امسال بگی این چالش و دوباره می‌خوای شروع کنی هی تو دلم می‌گفتم چی می‌شد داداش دوباره عیدی دیگه‌ای بهمون می‌داد و دوباره شروع می‌کردیم چالش رو اصلا شوک شدم دیدم، گفتم الهی شکرت که دوباره این فرصت پیش اومد که من بیام و دیگه ولش نکنم ببین داداش اصلاً با تمام وجود توی این چالش بودم الهی شکرت داداش انرژی خاصی اصلاً هرچقدر بگم کم خودت فقط می‌فهمی این حال رو

داداش زندگی ما کلا شده کلا شمایی دیگه، استوری هات بقولی حرفات، فیلمات نشونه هم که پشت نشونه با این چالش شکرگزارش گذاشته بودی خیلی عالی بود فوق‌العاده بود، پارسال هم من شرکت کرده بودم پارسال یعنی انگار راهنمایی بودیم امسال رفتیم برای کارشناسی ارشد

فایل‌هایی که توی کانال تلگرام گذاشته می‌شه دارم برات موزیک می‌زارم موزیکش رو گوش کن صبح که بیدار می‌شی یه سری فایل‌های مربوط به اون روز دارم می‌زارم، رگبار باید ببندی خودتو باید این چیزهایی که گفتم رو خودت رو رگبار ببندی سهیل داره یک شاه‌کلید می ده، آقا هیجده روز من خودم رو بسپارم بهش، هیجده روز، ببینم چه اتفاقی می‌افته که این‌همه داره می‌گیه بهم، اما اون موقع نیای فریاد بزنیا تو فریاد می‌زنی از معجزه‌ای که اتفاق می‌افته

خیلی خوشحالم از این‌که باهات بودم این هیجده روزه دمت گرم خدا بهت عذت بده و خیلی خوشحالم که جزئی از این آگاهی جزئی از این عشق جزئی از این نور جزئی از این صلح و آرامش هم نصیب من شد منم تا تونستم پخش کردم به اطراف فقط دیگه خودشون و خدای خودشون دمت گرم خیلی بهم کمک کردی، سه بار به این چالش رو انجام دادم خیلی بهم کمک کردی یه سری چیزا بهم داد که غیرقابل‌توصیف یعنی اگه باهات نبودم تو این مسیر نبودم شاید بگم هیچ‌ وقت نمی‌شد

دستاوردهای امسال برای من هم مالی بود هم رابطه‌ای بود هم همه‌چیز، یعنی همه‌چیز زندگی من، این‌که روتین زندگی‌ام شده که پنج صبح پاشم و شکرگزاری او حالا یه‌کم یوگا و همه این‌ها ولی این حس و حال دستاورده، دستاورده نمی‌تونن اونا که توی مسیر نیستند چیه این یعنی می‌خوای جذب می‌کنی فکر می‌کنی جذب می کنی همه چیزش خوب برای من و این‌که من تو ویس هم برات فرستادم که من دقیقاً روز آخر چالش یه خوابی دیدم خواب دیدم که خیلی دوست داشتم که اد توی لایو و باهات صحبت کنم یه سری سوال بپرسم اما این رو توی خواب ازت پرسیدم من تو خواب خیلی آدم آگاهیم، همه صحبت‌ها یادم می‌مونه هم سؤالم رو می‌تونم شفاف و واضح بپرسم، من تو خواب سوال هایی که ازت می‌پرسیدم رو خیلی واضح به من داشتی جواب می‌دادی درمورد خیلی چیزا سوال داشتم یه سری از خوب می‌دونم که باید یه سری سؤالا رو خودمون یعنی یک سری نه همه سوالات رو کدش برای خودمون باز بشه خودمون باید جوابش رو پیدا کنیم اما باز دوست داشتم که از یه نفر دیگه بشنوم

من شدیداً حالا یه مثال بزنم درگیر یه نفر بودم که حالا اون حس گناه که خودتم می‌دونی هی مثلاً اون حسه می‌اومد که گناه داره اون طرف، یه نفرو می‌خواستم خیلی به قولی از اون آدمای سمی و اینا بود که خیلی انرژی منفی داشت، هی می‌گفتم من باید آقا این رو ول کنم ولی نمی‌شد می‌گفتم دلم می‌سوزه و فلان داداش روز پنجم بود شیشم بود یادم نمیاد صبح از خواب پا شدم دیدم کلاً پی ویش پاک شد اصلا اثری ازش نبود بعد فرداش دیدم پیام داده که چرا پیام ها رو پاک کردی و نمی‌دونم این حرف ها منم فقط موندم گفتم اولش شوک شدم فقط نوشتم من پاک نکردم یه پنج دقیقه مکث کردم و فقط اینو گفتم که چون توی دفتر شکرگزاری تو خواستم نوشته بودم که خدایا الهی شکرت که هرچی آن منفی دورمه پاک شده و الان تک‌تک اون آدما دارن یکی‌یکی حذف می‌شن و نمی‌دونم این فقط یکیش بود که واقعاً از وقتی رفت اصلا یه حال عجیبی داشت واسم فقط بهم گفت چرا می گفت امکان نداره فقط براش یه کلمه نوشتم به خدا سپردمت، خداحافظ داداش حس عجیبی داره یعنی ببین انقد این عیدی هات انقدر این حرفات هر کلمه‌ای که از این دهنت قشنگت بیرون میاد انقدر حس خوبی داره این‌قد نتایج قشنگی داره که من هرچقدر بگم کمه

آقا زمانی‌که تو تغییر می‌کنی، واقعی ها نه ادا، ادا باشه که خودت می‌فهمی زمانی‌که واقعی تغییر می‌کنی جهان بدون این‌که تو کاری بکنی یک سری آدم‌ها رو از زندگیت حذف می‌کنه و یک سری آدم‌های جدید رو وارد زندگی ‌تو می‌کنه آدم‌هایی که در فضای باوری تو باشن، نکته مهم ها، یک سری آدم‌ها رو جهان از زندگیت حذف می‌کنه اون‌جا نگران نباش، آقا شاه‌کلید رو بنویس از ترس تنهاییت، یالا بنویس این رو: “از ترس تنهاییت اردک دور خودت جمع نکن، با اردک نشین” پنج تا رفیق دروت کیا هستن یسر بچرخون ببین

موقعی که من آخرین روز چالش بودم و بعد از این‌که تمام شد من چون مریض بودم کوچولو یه نیم‌ساعت خوابیدم و گفتم که روزم رو شروع کنم، تو اون نیم‌ساعت خواب دیدم که اومدم و تمام درب های هیجده روز اون‌جا بود و من پرسیدم گفتم که آقا سهیل کجان بعد گفتن که توی اون درب آخری، بعد من رفتم پشت در وایسادم که شما بیاد بعد موقعی که در رو باز گردید شمار دیدم خیلی جالب بود که هیچ‌کس آن‌جا نبود و من وقتی از شما درخواست کردم گفتم که می‌شه صحبت کنیم من چند تا سوال از شما بپرسم، خیلی جالب بود که نشستید و تک‌تک سؤال‌های من دو جواب دادید و خوب جواب سوالام رو پیدا کردم هم اون کدی که به من تویی خواب دادید هم با فکری که خودم راجع‌به اوها کردم بعد از خواب و اومدم نوشتم و کلی فکر کردم که چقدر عمیق بود این خواب چه حس خوبی بود و خیلی جالبه که من بعد از این درب های هیجده روز که هیجده روز تمام درهاش رو خوب برای من بود و شما توی اون آخری بودی و موقعی که سؤال می‌خواستم ازتون بپرسم اصلاً رفتیم توی یه در دیگه و یه اتاق دیگه که غیر از هیجده روز بود احساس کردم که به یه مرحله بالاتر رفتم و این توی خواب انگار مهر شما و امضای شما خورد پای تک‌به‌تک این روزایی که من گذراندم و این برای من فوق‌العادست این دستاورد برای من فوق‌العادس این حال برای من فوق‌العاده است ممنونم ازت

خیلی حالم خوبه و آقا سهیل شما دست من رو گرفتی دست خیلی های دیگه رو گرفتی بی‌نهایت ازت سپاس‌گزارم از نتایج این هیجده روز بخوام بگم که امروز متأسفانه روز هیجدهم اش بود و تموم شده و دیگه ما کنار هم‌دیگه نیستیم من چالش پارسال یعنی سال هزار و چهارصد رو که شرکت کردم خوب نتیجه خیلی بزرگ به دست آوردم عزت‌نفس بیشتر شد مسیر زندگی‌مون کلا عوض شه و توی کارم خیلی خلاصه پیشرفت کردم اگر یک نتیجه فوق‌العادش رو بخوام بگم توی کارم بود چالش پارسال، سال هزار و چهارصد این ایده و الهامی که دو سه سال دنبالش به‌در و دیوار زدم این‌ور اون‌ور ازین او سؤال کردم خودم روش فکر کردم زمان گذاشتم هزینه اینا کردم نتونستم بدست بیارم، بعد از اون چالش هیجده روز شکرگزاری خوشگلی که انجام دادیم و اون عشق‌بازی که با بچه کردیم اون ایده و الهامی که می‌خواستم اومد سراغم و تقریباً تابستون امسال بود که الهام رو گرفتم و انداختم تو کوله‌پشتی و استارت کار زدیم، همون اول که استارت کار رو زدم جهان چپ و راستم کرد من رو کوبوند زمین و خب این مسئله باعث شد که من اون ایمان و توکل اون آتیشی که روز اول داشتم رو از دست بدم افتادم پشت سری این و این ما رو خلاصه فرستاد تو باقالیا یه چند ماه این‌جوری گذشت فشار کاری بود از این‌که مثلاً نتیجه نمی‌گرفتم اون و درجا می‌زدم شکست می‌خوردم و اینا این فشار یک طرف و فشار خانواده هم یه طرف که می‌گفتند مسیرت رو عوض کن این به درد نمی‌خوره، توی این شرایط نمی‌شه و از این‌جور صحبت ها یادمه اوایل زمستون همین امسال بود یا اواخر پاییز و دقیقاً زمانش رو یادم نیست یه شب دیگه واقعاً بریده بودم اصلاً می‌خواستم از این دنیا بکنم برم یه جای دیگه خیلی داغون بودم می‌خواستم بخوابم از جان جانان صددرصد وجودم صددرصد رو گذاشتم وسط از جان جانان مردومردونه خواستم که این راه‌حلی که دنبالشم رو بهم بده اون ایمان و توکل رو برگردونه اون ترسی که داشتم از بین ببره این رو گفتم و یه تقریباً دو سه هفته ای گذشت که اومدم تو اینستاگرام و دیدم که شما استوری گذاشتی این چالش رو دوباره می‌خواستی استارت بزنی اون بچه بهم می‌گفت که اون سرنخی دنبالش بودم تو این چالش پیدا می‌شه منم گفتم اوکی افتادیم دنبال حرف بچه و منتظر موندیم این چالش امسال شروع شد یادمه روز دهم بود لایو روز دهم که شما چی راجع‌به ایمان و توکل حرف می‌زدی راجع‌به عشق به کار یک تمرین هم داده بودید همون روز دهم گفته بودید که یه صفحه این جمله رو بنویسیم که اگر من عاشق کارم باشم پول و ثروت می‌رود به‌دنبال ما این تمرین انجام دادیم در کنار او برای تمرین چالشم موبه‌مو انجام دادیم

بچه‌ها هر کاری که می‌کنین عاشق اون کار باشبن این نکته مهمه ها هر کاری که انجام می‌دی عاشق اون کار باش، خیلی‌هامون دیدیم طرف می‌ره می‌گه چه صنفی خوبه بریم توش رستوران خوبه ها طلافروشی خوبه پول توش هست اون یکی می‌گه نمی‌دونم فلان فروشگاه رو بزنیم پول توش هست اصلا بدون این که علاقه داشته باشه پول توش هست؟ و می‌ره می‌زنه با صورت می‌خوره زمین چون واسه خاطر پول رفته بود، تا زمانی‌که عاشق کارت نباشی با صورت می‌خوری زمین ما خیلیا رو داریم توی یک راسته‌ی خیابون همه‌مون دیدیم توی یک راسته خیابون یکهو می‌بینی مثلاً ده تا رستوران لوکس که دیزاینش خدا تومان هزینه کرده بهترین امکانات اما تو همون راسته کوچه بن‌بست هست یه مغازه دخمه، ملت براش صف کشیدن اون‌جا پرنده هم پر نمی‌زنه. چرا؟ چون اونی که تو کوچه بن‌بست، دو تا صندلی پلاستیکی هم گذاشته، اون داره ساندویچ وقتی میزانه ترشی رو می‌ریزه با ترشی داره حرف می‌زنه با ترشی عشق‌بازی می‌کنه، جونم ترشی، داره عشق می‌ده تمام اطرافش انرژی خوشگل است، پول می‌دود بدنبالش، فالو می‌کنه چون عاشق کاریه که داره انجام می ده

الان که روز هیجدهم و هشت روز داره از اون روز دهم می‌گذره من توی این هشت روز تو کارم نتیجه گرفتم که توی هشت ماه گذشته خودمو به‌در و دیوار زدم نتونستم بگیرم چپ و راست این سوال کن روش فکر کن نمی‌دونم زمان بزار اصلاً نتونستم و همین امروزش نتیجه ای به دست آوردم که الان فقط این‌جا می‌خواهم داد بزنم ولی نمی‌شه داد بزنم نمی‌دونم چی بگم این‌قدر حالم خوبه که الان شما نگاه نکن من روی صندلی نشستم دارم حرف می‌زنم درونم آتیشیه او ایمان و توکل برگشت اصلاً ترس یک دفعه از بین‌رفت من روز لایو روز دهم رو که دیدم اون کارهایی که شما گفته بودید توی لایو انجام دادم یادم روز دهم یکشنبه بود یکشنبه هفته پیش بود، فردا صبحش که دوشنبه بود من کارم رو استارت زدم یعنی به بیست و چهار ساعت نکشید او نوشتن ها جواب داد اون ایمان و توکل برگشت ترس یک دفعه ازبین‌رفت نمی‌دونم چه‌جوری ولی از بین رفت

خیلی فوق‌العاده بود یعنی بهترین اتفاقات زندگی من رقم خورد بعد خدا را سپاس‌گزارم از شما تشکر می‌کنم و امیدوارم که جهانی داشته باشیم یعنی نه‌تنها ایران مثلاً بگم نه جهانی داشته باشیم بدون مرز همه یکی باشند با همین افکاری که داریم و شما بقولی پیش روی ما گذاشتید موفق و پیروز باشید

دمت گرم دمت گرم درود به همه همسفران

خیلی دلم واست تنگ می‌شه دلم واسه همه همسفرا تنگ می‌شه که کنارمون بودن و امیدوارم که همگی مون بعد از این‌که حالا امروز تمام شد این چالش ادامه بدیمش کنارش نذاریم چون غوغا می‌کنه فقط به قول خودت باید اون باگ ها رو پاک کنی ببین چی می‌شه دیگه این فقط یه مثال بود از نتایجی که گرفتم، ببین بقیه‌اش پنج تا فقط من نتیجه گرفتم الهی صدهزار مرتبه شکر داشت داداش، عمرت با عزت مرسی که این چالش رو راه انداختی دنیا آدم‌هایی مثل تو نیاز داره داداش

اصلاً یه معجزه بود نمی‌دونم چه‌جوری توصیف کنم و تمام این‌ها رو اول از همه مدیون او هستم بعد از او مدیون شما هستم که من و زندگی من و خیلی دیگر رو تونستی عوض کنی یه مسیر جدیدی به ما معرفی کنی حال فوق‌العاده توش هست نتایج معجزه‌وار توش هس که نمی‌شه واقعاً توصیفش کرد خیلی خیلی خوشحالم از این‌که تو این سن کم اول زندگیمه با شما آشنا شدم و تو همین سن کم به اصل خودم به اون بچه برگشتم نمی‌دونم آقا سهیل یک دنیا ممنونم حرف تمامه نمی دونم چی بگم و دوستدارم صحبت‌ها رو با همون جمله همیشگی تموم کنم

بیرون ز تو نیست آن‌چه در عالم هست

از خود بطلب هر آن‌چه خواهی که تویی

آقا سهیل دمت گرم