متن لایو روز یازدهم
به.به… به.به… عجب روزیه… عجب روزیه… درود به روی ماهتون… درود به روی ماهتون… خیلی خوش اومدین، خیلی خوش اومدین عزیزای دلم… خیلی خوش اومدین… روز یازدهم… روز یازدهم… بنازمتون… بنازمتون… خیلی خوش اومدین… خیلی خوش اومدین عزیزای دلم… یه ده دوازده دقیقه یه سفر خوشگل رفتیم و برگشتیم، الهی شکر، الهی شکر، الهی صدهزار مرتبه شکر… این پادکستی که گوش دادین… پادکست خونواده بزرگ SBF هست امّا گفتیم امروز شما عزیزان رو به این پادکست جذاب دعوت کنیم… خیلی خوش اومدین، خیلی خوش اومدین، خیلی خوش اومدین عزیزای دلم… خداقوت بهتون، عجب انرژیایه امروز، ماه رمضان هم که دیگه شروع شده و… تبریک میگم بهتون… انرژی چندبرابر… الهی شکر عزیزدلم، الهی شکر نازنینم… خیلی خوش اومدین، خیلی خوش اومدین… عجب کیفی میکنیم ما، عجب کیفی میکنیم ما، هر روز بیشتر کیف میکنیم ما… الهی شکر، کیفه واقعیه دیگه… آره کیفیه که… درونت اصلاً میرقصه… خیلی خوش اومدین، خیلی خوش اومدین…
ماخودمون تو چالش هستیم، حالا از امروز به بعد چالش ماه رمضون هم اومده، ماه رمضون چالشه دیگه… تمرینه، یه تمرینه… آره عزیزای دلم ماه رمضون هم یه تمرینه، یه چالشه که، داره خیلی چیزها رو بهمون یادآوری میکنه… الهی صدهزار مرتبه شکر، الهی صدهزار مرتبه شکر نازنینای من… عجب روزیه، کیف کنین بچه ها، کیف کنین… کیف کنین… کیف کنین، عزیزای دلی که… ماه رمضون رو… روزه میگیرن، بهتون تبریک میگم؛ فقط حواستون باشه که… آب رو… داشته باشین حتماً تو برنامتون… یعنی اون تایمی که… الان توضیح میدم عزیزدلم، عزیزدلم توضیح میدم(پاسخی به کامنت)… اون تایمی که آزاد هستی… قربون شکلت آبو… بطری کنار دستت باشه، آره… آب رو ترجیح بده به چایی، آب آب، نوشیدنی فقط آب بچه ها… حواستون پس باشه… ولی گوشت رو تو این یک ماه نیارین تو برنامتون… یه ماه رمضون دیگه ای رو تجربه کن. حیفه… حیفه… حیفه بچه ها…
آره… عزیزای دلی هم که روزه نمیگیرن… سعی کنین که، این یک ماه یه مدل دیگه غذا بخوریم، یه مدل دیگه مراقب چشم و گوش هامون باشیم… یه ماهه دیگه، بعد از یک ماه برمیگردیم هرغلطی دوست داشتیم میکنیم. خوبه…؟؟ اگر تو این یک ماه، تو واقعی، با نیّت، چالش خودمونم داریم دیگه… تو دل این چالش و اون ماه رمضون… اگر تو این یک ماه چیزی به شما اضافه نکرد، پیغامی نیومد… چیزی رو در جهان درونت ندیدی… برگرد، برگرد هرغلطی که تا به امروز میکردیم، هممون ها… برمیگردیم همین غلط هامونو میکنیم دوباره…
ولی یقین دارم وقتی که با نیّت قدم برداریم، تمرینارو انجام بدیم؛ چه چالش هیجده روز، چه ماه رمضون… به چشم تمرین نگاه کنین بچه ها… تمرین… اوکی؟ گارد نداشته باش نسبت به هیچی، نسبت به هیچی گارد نداشته باش… حقیقتشو ببین… یه جیزی درونشه… خودت جست و جو کن از درون بهت گفته میشه… که چیه…؟ حقیقیت این داستانه چیه…؟ چه، شاه کلیدی تو دلشه…؟ اومده اصلاً چی رو، بهت یادآوری کنه…؟ وقتی که با نیّت خوشگل تو، تمرینارو انجام بدی… به بزرگیت قسم یقین دارم… تو دیگه اون آدم قبل نیستی، اون غلطایی که آقا سهیل قبلاً میکردی دیگه نمیکنی، یقین دارم. چون وقتی با نیّت این تمرینارو انجام بدی، با نیّت، ماه (رمضون…) یه سری هام هستن، روزه میگیرن خوابن… حالا ما خوابیم دیگه، استراحت میکنیم، ماه رمضونه کارمون (رو) کمتر میکنیم… آی خاک توسرت کنن… تو اصلاً بدردت نمیخوره… اشتباه گرفتی حاجی تو… روزه میگیری بعد بخوابی؟؟ این، چه عزّتی داره اونوقت…؟! حالا…
وقتی تو با نیّت، ماه رمضون رو… تمریناتشو انجام میدی… یه کوچولو مراقب چشم و گوش هات هستی… یه کوچولو… هرز نمیپره چشمااات… مراقبت میکنی، پیغام بهت داده میشه… ایده… الهام بهت گفته میشه… آره بهت خوش میگذره. خوش نگذشت برمیگردیم دوباره… سرخونه اول دیگه… چیزی ازدست نمیدیم، یک ماهه، آره عزیزدلم، آره نازنینم… شروع کنیم بچه ها…؟ گوشت قرمز رو نخورین بچه ها… یک ماه نخورین. یک ماه… استراحت بدین… استراحت بدین…
حتماً عزیزایی که، حالا چه روزه میگیرن، چه نمیگیرن… سیب تو برنامتون حتماً باشه… سیب حتماً تو برنامه باشه… سبزیجات حتماً باشه… حتماً… آره، ولی سعی کنین بدنتون رو پرآب نگه دارین. آب، آب… نه چایی، آب… آره عزیزدلم… حواستون به شیرینی میرینی هم باشه… زولبیا و فلان و اینا رو تعطیل کن. یه جور دیگه… نه ماه رمضونِ میچسبه… آقا این یه سال رو… یه جور دیگه بگیر… یه ذره، یه امتحانه دیگه… تجربس دیگه… چیزی از دست نمیدی… آره… اینارو حواستون باشه… بسیار عالی. ببندیم(کامنتارو) و شروع کنیم که عجب روزیه امروز…
الهی به امید تو… عجب روزیه… الهی به امید تو ای ارباب جهان… الهی به امید تو ای دلبرجان… خودت مارو، بابایی جون مثل همیشه… خوشگل و ناااز… هدایت کن. یه جایی ببر بابایی جون ما رو که بهمون خوش بگذره… فرمون کلام، دست خودت…
الهی به امید تو، الهی به امید تو، الهی به امید تو…
عجب روزیه…! الهی صدهزار مرتبه شکرت… امروز باید همه پرواز کنن. حواست به من باشه بابا، این جا بشین منو نگاه کن تو اوکی…؟ قربونت برم… آره عزیزم(اشاره به مجسمه رقص سماع).. عجب روزیه…! امروز روز عجیبیه…! امروز… هرچی بخوام روش اسم بزارم، بدتر کوچیکش میکنم. روز، روزِ بزرگیه بچه ها… از تک تکتون میخوام که… چه تمرین امروز… چه تمرین دیروز… تمرینه جنسش جوریه که فقط باید با جانت، حضور داشته باشی تو لایو… با جانت بشنوی… سرو فعلاً بزار کنار… با جانت این جا باش که بگیری…
گارد و قضاوت و این نجواها رو بزار کنار… اینا تو نیستی، اینو بزار کنار، با جانت این جا باش. میخوام دست پر بری، میخوام امروز، امروز می خوام گل رو بزنی… امروز سکوی پرتاب جذابیه… امروز روز بزرگیه… دیروز روز بزرگی بود. ادامه داره… دیروز شروع شده… داریم میریم… اصلاً یه مرحله دیگس… از دیروز ما وارد یه مرحله دیگه چالش شدیم… یعنی پشت سرهم… رگباری داریم دکمههایِ اون جایِ پنهان درون رو میزنیم که چراغا داره یکی یکی، آها… چقدر خوشگل داره نورانی میشه… چقدر همچین حالم یه جوریه… چقدر درونم رقص داره… چقدر کیفم کوکه… بیا با من…
روز یازدهم… الهی صدهزار مرتبه شکرت… یعنی این تمرینو میخوای بخونی باید قشنگ، آراسته باشی… قشنگ آقا سهیل دوشتو گرفته باشی… این تمرینه حرمت داره… همینجوری یلخی نمیتونی بخونی… اینو باید همچین با جانت بگی… وقتی داری همینجوری میخونی باید تمام وجودت همراهی کنه این، تک تک کلمات رو… مهمه… داری با چه حالی، با چه نیّتی داری تک تک این کلمات رو میخونی؟ باچه نیّتی داری قدم برمیداری؟ که امروز برم تو دل این تمرینه… امروز باید انجامش بدم. من پشت سر این سر راه نمیرم. امروز قراره جان قدم برداره… امروز جان، قراره که اعلام حضور کنه… وقتی که جان بچه ها… قدم برمیداره، آی رقص کنان دلبر میتازونه… یه جوری میتازونه وقتی اون نیّت خوشگله باشه… یه جوری میتازونه که سر، جا میمونه… اصلاً نمیتونه با تو نجوا کنه، اصلاً…
امروز روز دست بوسی پدر مادره… همین اول کار بگم… به هیچ عنوان، تارگت ما(هدف ما) این نیستش که… چیزی به پدر مادره… اضافه کنه… ابدا… من با جهان درون تو… فقط، تو کار دارم… نه پدر مادر… پس خوب دل بده… که بدونی این تمرینه قراره چه کاری انجام بده… البته که… باید انجامش بدی، بری تو دلش… اونموقع است که فریاد میزنی میگی… من دست بوسی میکردم… امّا این دست بوسیه، یه حاله دیگه ای داشت… برای این که نیّتش فرق میکرد، برای این که تو با یه ذهنیّت دیگه ای این تمرینو داری انجام میدی… مهمه…
امروز یه شاخه گل… یه هدیه کوچولو… شاخه گلم خوشگله… یه شاخه گل… بگیر برو… به دیدن پدر مادر… ذهن میگه… پدر من… پدره بدی کرده نریا… ندیدی اونجا فلان کارو کرد؟ گفت دیگه اصلاً به من زنگ نزن…؟ همه اینارو ذهن بهت میگه… این جا بازی بین عشق و منیّته… برو تو زمین عشقه بازی کن… اونه که بهت عزّت میده… اونه که بزرگت میکنه… اونه که… کاری میکنه تو مسیر بازیت کن فیکون بشه… درها برات باز میشه… پدرو مادر دعا کنن خیلی زیباست… عالیه… ولی دعائم نکنن تو وقتی با نیّت اون کاره خودت رو به نحو احسنت انجام بدی کار تمومه…
بچه ها… پازلِ امروز رو… جانانه بزارین سرجاش… این تمرین، تو باید ازش گذر کنی… یعنی حساب کن دلبر… یه نگاه کودکانست… امّا… خود حقیقته… فکر کن دلبر با فرشته و جبرئیل نشستن میگن خدا کنه امروز از این تمرین گذر کنه… نیفته، تو زمین شیطان بازی نکنه… این یه نگاهه ها… با این نگاه… ما باید برای خودمون زاویه دید داشته باشیم… نگاه های خوشگل، صفت های خوشگل به دلبر بزنیم… که بهمون کمک کنه… قوت قلبمون باشه… بتونیم قدم برداریم… اگر این زاویه دید ها، این نگاه ها رو، برای خودمون تعریف نکنیم، نمیتونیم… نمیتونیم… چون این تمرین ها دودوتاچهارتایی نیست… و فقط دلبر میتونه کارتو راه بندازه چون کاملاً از جهان درونه… ازون جای پنهان درونت… عقلی نیست… البته که… عقلی هم بخوای حساب کنی… میتونی… حالا ما کاری به اونش نداریم… ما داریم از جهانِ دلبر نگاش میکنیم…
بچه ها تایم کوتاهه، پازل رو بزار سرجاش… امروز جانانه این تمرینو انجام بده ازش گذر کن. دکمهی… چراغ اون جای پنهان درونتو بزن… نذار رد بشه… نزار اون چراغه خاموش بمونه… بچه ها قدر پدر و مادرتونو بدونین… کسی داره این حرف رو میزنه که… الهی شکر… کسی داره این حرف رو میزنه که… زندگیش کرده ها… آرزو داشتم یک بار سر سفره بشینم که یه طرف پدرم باشه یه طرف مادرم… چهارده سالم بود، بابا حسن فوت کرد… مادرم با چنگ و دندون مارو بزرگ کرد. بچه شیطونی بودم… شر بودم… خیلی اذیّت میکردم… امّا الان حلوا حلوا میکنم مادرو… میخوام بت بگم که… تایم کوتاس، چشم هم میزنی میبینی دیگه تو بازی نیستنا… این فرصت ازت گرفته میشه… عاشقی کن فقط برای خودت… فقط برای این که اون چراغه رو روشن کنی همین، همین…
اگر پدر مادر نازنینت… جهان مادی رو ترک کردن… براشون نامه بنویس… باهاشون گپ بزن… اگر میتونی بری سر مزارشون، برو سر مزارشون… باهاشون کیف کن… باهاشون عاشقی کن بزار، بزار اون چراغه رو روشن کنی درونت… من دوست دارم این تمرین رو با اون نیّتی که الان گفتم… احساسش کنی، تجربش کنی.
عزیزای دلی که میرن دست بوسی پدر و مادر… بشین گپ بزن از کودکی… چقدر مادر زحمت کشیدی… پدر یادته؟ اونجا یادته من چقدر شیطون بودم؟ یادته فلان جا فلان کارو کردی پدر؟ خداخیرتون بده… مرسی که مارو به دنیا آوردین… گپ بزن… کودکانه گپ بزن… بزرگانه نمیخواد حرف بزنی. بچه شو… اونام دلشون تنگ شده برای اون بچه…
خیلی مهمه با چه نیّتی این کارو میکنی، با چه زاویه دیدی… بچه ها تایم مثل برق میگذره… نزار بعد این بازی… فیلمتو دلبر پلی کنه(پخش کنه) بگه نگاه کن… احمق نگاه کن این جا چه گلی داشتی میزدی ولی… پشت سر شیطان راه رفتی… نجواهای ذهن، منیّت… چقدر! این جا فرصت خوبی داشتی، من منتظر بودم… این، این مرحله رو گذر میکردی همه درها باز میشد… امّا مثل ماست رد شدی، چقدر من فریاد میزدم بیا اینور… چقدر از درون داشتم بهت پیغام میدادم… چقدر سهیل جونم فرستادم که باباجونه من (اینارو) تو بگو بهش… امّا تو مثل بُز… سرتو انداختی رفتی…
این فرصت رو بچه ها از دست ندیم. اگر راه دورن فیس تایم کن(تماس تصویری بگیر)، بهشون تلفن بزن… امّا اگر راه داره که بری حتماً برو… چراغو روشن کن. سکوی پرتابت میشه این تمرین… این تمرین یکی از بینظیرترین تمرینای این چالشه… یکی از بی نظیرترین هاست… پس این فرصت رو از دست نده…
تمرین شماره دو، روز یازده…
چی بگم…؟ این تمرینو… الهی شکر… به اون عکس دلبرت نگاه کن که دیروز قاب کردی… به اون عکسی که… روی صفحه گوشیت انداختی… سهیل جونم… دمت گرم که… مثل شیر همیشه کنارم بودی… ما گاهی بی معرفتی کردیم، نه…؟ اومدیم تو شهربازی… قرار بود دست تو دست با دلبر بریم… شهربازیه رنگی بود… دست دلبر رو ول کردیم و بدو بدو خودمون… تنهایی… بعد یه جا رسیده که گم شدیم…
آخه قرار این نبود، آقا… قرار این بود که تو با دلبر بری… آدرسا دست اون بود… امّا تو اومدی…، مست شدی… اومدی رفتی… اومدی اصلاً یادت رفت همه چی رو… خودتو ذلیل کردی، اون ولت کرد، اون فلان کرد، هی گدایی کردی. اصلاً قرار این نبووود… تو دست اینو ول کردی گم وگور شدی… همش تو درودیواری، باید برگردی… برگرد… برگرد دست تو دستش باش…
امروز اون فرشته نازنین رو… به یه رستوران دعوت میکنی… حالا عزیزای دل هستن که… روزهان، یا… شاید تعطیل باشه خیلی جاها… من برای امسالمون… اگر شرایطشو دارین که شام ببریش بیرون، که برین… اولاً که من ترجیح میدم تنهایی برین… اگر با خونواده توی چالشین، با خونواده با هم برین. من نظرم اینه که… یه غذای مشتی خودتون براش درست کنین… برین خرید کنین… هرچی تو خونه دارین… یخچال دارین… ولش کنین… برین بیرون چه میدونم دوتا گوجه… حالا هرچیزی که مدنظرته… بخر برای فقط برای این غذایی که میخوای درست کنی، یه غذای خوشگل… غذا بلد نیستم درست کنم، یه تخم مرغ که بلدی درست کنی؟ با عشق درست کن، کنارش سبزی بزار، یه ترشیای بزار… یه چیز خوشگل، یه ماهیتابه خوشگلی… برا خودت امروز… یه دونه شمع خوشگلی روشن کن، یه لیوان آب خوشگلی بزار… به خودت برس… یه دوغی برای خودت درست کن… مهم اینه که تو، با نیّت… فقط برای اون دلبر داری امروز… قدم برمیداری… چه حالا رستوران… چه… خودت… لباس آشپزیه رو بپوش و خودت درست کن… با عشق… صحبت کن و درست کن… عکسه رو بزار جلوت… من با احساسش کار دارم، بگیر چی میگم… با اون احساسی که درونت قیامت به پا میکنه کار دارم… فقط تارگت(هدف) من اونه… اونه که چراغو میزنه، تمام… اونه که… وقتی روشن بشه چراغش، شفا پیدا میکنه… تمامِ اون، گرد و غبارا میره کنار… آروم آروم تا به امروز رفته کنار… خیلی… خودت میفهمی تو چه حالی هستی… پس جانانه تمرین امروزو انجام میدی… تمرین امروز بی نظیره بچه ها… تمرین امروز بی نظیره… قشنگ، اگر قراره تو خونه خودت درست کنی عیّاردارا… بهترین قابلمت کدومه؟ همونو… بهترینی که داری. میخوای رستوران ببریش؟ بهترین، تو شرایط خودت بهترین غذا رو براش بخر… تو شرایط خودت، ببین جیبت چجوریه…؟ بهترینشو بخر… کم کاری نکن… نه حالا انقدر زیاده… نه… درحد خودت بهترین باشه… پس امروز… این تمرین رو جانانه انجام میدی…
برای پدر و مادر هم که یه شاخه گل… بگیر و برین عاشقی کنین. ویدیوشو حتماً مثل پارسال برای ما تهیه کنین، بدین یکی از دور بگیره، چقدر هارو داشتیم که چندین سال با پدر قهر بوده ولی رفته و چه ارتباطی گرفتن و… چقدر صفا… موج میزنه توی اون ویدیو ها… الهی، الهی که… امروز دلبر قوّتی بده به… قدم هاتون که بتونین جانانه از پس این تمرینه بربیاین…
حرف آخر…
دگر ز پهلوانیِ رستم سخن مگو( آره دگر ز پهلوانیِ رستم سخن مگو… )
زیرا عشق از همه کس… پهلوان تر است
بچه ها جانانه این تمرین رو انجام بدین… پرقدرت… پرقدرت… سی ثانیه، یک دقیقه کامنت باز کنیم… عزیزای دل پرسیدن که… سوال درمورد سکوت، میگن زمانی که ما سکوت میکنیم تو طبیعت اگر پرنده ای رد میشه، میخونه برامون، آیا میتونیم بهش توجه کنیم؟ آره عزیزدلم… توجّه کن… چرا نکنی!؟ آره میتونی به پرواز پرنده فکر کنی… تو طبیعت باشی پرواز پرنده و چمیدونم درخت رو بهش فکر کنی این اوکیه(ایراد نداره) اونجایی که من دارم میگم فکر نکن یعنی نری دنبال تقی و نقی و این ها منظورمه… اینا اوکیه… اصن نمیتونی… شما به طبیعت فکر کن… درخت رو ببین، زیباییشو ببین، اصلاً این چجوری داره بوجود میآد…؟ این پرنده که داره تو آسمون خوشگل پرواز میکنه… کی داره بهش آدرس میده؟ این مورچهه که داره میره کی داره بهش آدرس میده…؟ این کی داره بهش روزی میده…؟ کی داره بهش میگه برو اینور برو اونور…؟ کیه؟ این کیه؟ به اینا فکر کن آره نازنینم…
الهی شکر… الهی صدهزار مرتبه شکر… برین عزیزای دلم، برین جانانه… سرخ کردنی نخورین، حالا… تخم مرغ آب پز ما گفتیم درست کن… یه پیس روغن زیتون بزنو تخم مرغتو میخوای نیمرو درست کنین، درست کن دیگه عزیزدلم… یا آب پز برای خودت درست کن… از دست شماها… (خنده جناب سنگرزاده) سرخ کردنی گفتی نخوریم که ما… (خنده جناب سنگرزاده)… یه دونه پیس حالا دیگه… برای امروزت یه دونه پیس اوکیه… (خنده جناب سنگرزاده)… جون منین…
بسیارعالی، برین عزیزای دلم… برین، جانانه تمریناتو انجام بدین… کیف کنین، توی اتاقِ چالش هجده روز کیف کنین، حکایات رو ببینین کیف کنین بچه ها… رقص کنان رو ببینین کیف کنین… ببین همه چی سر سفرهه هست… صبح بیدار میشی پنج صبح برات موزیک گذاشتیم… مخصوص تو ساخته شده… مخصوص این چالش… رقص کنان تصویری برات داریم که ببینی کیف کنی… چشمات زیبایی ببینه… پادکست هایی(فایل صوتی هایی)که داریم… هر روز شش تا هفت تا داریم میزاریم… کیف کنین با این ها… لایو ها رو ببینین کیف کنین… دفتر عشق حضور داشته باشین… بنویسین… از انرژیه اون جمع استفاده کنین… تجربه هاتو بنویس توی قسمت تجربه من… دیدگاهی که گذاشتیم اونجا برو نظر بده، دیدگاه خودتو بنویس… دیدگاه بقیه رو بخون… بهترین بستر فراهم شده بچه ها… استفاده کنین… کیف کنین…
جون منین… جون منین، برین پرقدرت بچه ها… پرقدرت، تمرکز فقط رو تمرین امروز… حواستون باشه که پشت سر این نجواهای ذهن بلا راه نرین… تو زمین عشق بازی کنین… تو زمین دلبر بازی کنین… این آهنگایی که میزارین از کجا بیاریم؟ عزیزدلم، این آهنگای خوده ماست… جایی نیست عزیزدلم… این آهنگا تمام ماله… تیم خود ماست که فرشته های تیم موزیکمون ساختن… آره عزیزدلم… این ها مخصوص پادکست های داخل خونواده SBF هست ماحالا یه مقدارشو اومدیم هدیه دادیم به چالش هجده روز که، فرشته های نازنینم استفاده کنن… آره، تک تک موزیکا، موزیکای خودمونه… تک تکشون… خیلی مراقب خودتون باشین… دوستون دارم البته اون موزیک یک شبی مجنون نمازش را شکست، اون موزیک ما نیست… بقیهش موزیک ماست. اون موزیک ما نیست… خیلی ولی دوسش دارم… خیلی جذابه، خونواده میدونه من اون موزیک رو خیلی دوستش دارم…
خیلی مراقب خودتون باشین، دوستتون دارم… خودتونو دوست داشته باشین بچه ها… تمرین امروزو کیف کنین باهاش، کیف کنین…
تک تکتون رو به دستای پرنعمت و برکت دلبرجانم میسپارم. خیلی از خودتون مراقبت کنین… ویدیو از تمرین امروز بگیرین بفرستین. قسمت ارسال نتایج توی چالش هیجده روزهست بچه ها آی دی تلگرام گذاشته شده… اونجا بفرستین… از حالتون، از نتایجتون، از دستاوردها، از دست بوسی، ویدیو بفرستین… ویدیو بگیرین جانانه بفرستین… حجم ویدیو سعی کنین بیشتر از 300 -250(مگابایت) نباشه… دوستون دارم…
عزيز ديدگاه خودتو با عشق اينجا بنويس
تاکنون 1,235 دیدگاه نوشته شده