گزارش خرابی فایل
لایو چالش 3 روزه در روز چهارشنبه تاریخ 1404/4/11 ساعت 20:18 به وقت تهران برروی اینستاگرام برگزار میشود.
لایو چالش 3 روزه در روز چهارشنبه تاریخ 1404/4/11 ساعت 05:00 به وقت تهران برروی اینستاگرام برگزار میشود.
لایو قبیله در روز شنبه تاریخ 1404/3/24 و ساعت 05:30 به وقت تهران برروی اینستاگرام برگزار شد.
لایو قبیله در روز پنجشنبه تاریخ 1404/3/22 و ساعت 05:30 به وقت تهران برروی اینستاگرام برگزار شد.
لایو قبیله در روز شنبه تاریخ 1404/3/17 و ساعت 05:30 به وقت تهران برروی اینستاگرام برگزار شد.
لایو قبیله در روز چهارشنبه تاریخ 1404/3/14 و ساعت 05:30 به وقت تهران برروی اینستاگرام برگزار شد.
لایو قبیله در روز چهارشنبه تاریخ 1404/3/7 و ساعت 05:30 به وقت تهران برروی اینستاگرام برگزار شد.
لایو قبیله در روز پنجشنبه تاریخ 1404/3/1 و ساعت 05:30 به وقت تهران برروی اینستاگرام برگزار شد.
گزارش خرابی فایل
کانال های تلگرام
صفحات اینستاگرام
تاکنون 246 دیدگاه نوشته شده
عزيز ديدگاه خودتو با عشق اينجا بنويس
من صحبت این آقا رو که دو مورد خیلی مهم گفتن ، خیلی روم اثر گذاشت
یک اینگه تمامی اتفاقات بیرون از درون میاد
و دوم اینکه شاکر چالش های زندگیت باش ، چون در نهایت قراره تورو بزرگتر و قوی تر کنه
به قول داداش سهیل چهرهی قشنگتون مثل اتوبان چهار بانده گویای حال خوب درونه💚
چنین حیرانی ام آرزوست🕊
الهی شکر بابت حضور در کنار تک تکتون🌷
الهی صد هزار مرتبه شکرت
بابت حال الهی که در قبیله دارم از استاد جانم سپاسگزارم
الهی شکرت برای حضورم در این قبیله عشق
ولی خدا جونم ازت میخوام که دلم رو دریایی کنی وآگاهی ام رو بیشتر
الهی شکرت الهی شکرت الهی شکرت که چالش دارم چه چالشی انشاالله فردا عصر به زیبایی برام نمایان میشه 🥰🤲💚
چقدر حالم خوبه
بهتون افتخار میکنم
خدا قوت مریم جون
امروزداداش سهیل خیلی روزشگفت انگیزی
بود.خیلی حالم دگرگون شدخیلی اشک
ریختم.توی تنفس عمیق پوچ شدم چه حس خوبی
سپاس داداش سهیل عزیزم
من امروز طبق گفته داداش رفتم یه دوش الهی گرفتم خلاصه که زیر دوش خیلی با خودم خلوت کردم نماز ظهر و عصرمو خوندم ولی ساعت ۶ بعد ظهر روز چهارشنبه بود الان فصل بهاره هنوز هوا روشن بود و غروب نشده بود خلاصه که بعد از اینکه نمازم تموم شد اومدم با دلبر جانم یه خلوتی داشته باشم کلی من گفتم کلی اون گفت یه چیزایی من به اون گفتم یه چیزایی اون به من گفت خیلی حس عجیبی بود کلی اشک ریختم بعد از اینکه دو صفحه برای دلبر جانم نوشتم و در آخر ازش سپاسگزاری کردم و دفترم را بستم من تو خونه دو تا بچه دارم بزرگه محمد صالح ۱۱ سالشه کوچیکه محمد صدرا دو سالشو تموم کرده راستی یادم رفت بگم عکس دلبر جانمو جلوم گذاشته بودم خلاصه که کلی کیف کردم کلی دلم سبک شد فقط اینکه یه اتفاق خوب آخرش اتفاق افتاد محمد صدرا اومد کنارم داشت بازی میکرد هویی اومد کنارم گفت بابا نینی اومده بهش گفتم کجاست گفت اینجاست دلبر جانم اون بچگی من اومده بود خونه کنارم نشسته بود ازت سپاسگزارم دلبر جانم
سپاسگزارم
خداجونم شکرت که تو این خانواده هستم
خدا قوت به همگیتون.خداقوت جانانه به استاد جانم.💚💚💚💚💚💚
ای جان دلم که من با بچگیم امروز و شب کردم
وای که چه حالی داد