روز دوم از چالش
لایو 34 – 1403/12/13

لایو روز دوم (سال 1403)
چالش هجده روزه جان جانان
روز دوم شروع شد، دل حاضر. به به. به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست. عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست. به به. خیلی خوش اومدی عزیز جان، ای جونم. پاشو ببینم.
من و خورشید خانم یه مسابقه گذاشتیم. مسابقه اینکه هر که زودتر بیدار بشه برنده هست. خورشید خانم قبول کرد و گفت برای برنده جایزه داده میشه. با هیجان ازش پرسیدم: جایزه؟ آخ جون، حالا بگو ببینم جایزه چی هست؟ خورشید خانم گفت چیزی به اسم برکت. بهش گفتم: برکت؟ اون دیگه چیه؟ من دلم چیزهای باحالتر میخواد، مثل کلی شمش طلا.
خورشید خانم اون روز چیزی نگفت، تا رسید روز مسابقه. من زودتر بیدار شدم و حتی کمی هم منتظرش وایستادم. وقتی بیدار شد، بهش گفتم: دالی، سلام خوشخواب شدی. خورشید خانم خنده گرمی کرد و گفت: آفرین، امروز برکت مال خودت.
من اون روز نمیدونستم برکت چی هست. بعضی اوقات هنوز هم یادم میره که برکت دقیقاً چه شکلیه. اما چیزی که میدونم اینه که من بخاطر همین برکت، تا آخر عمرم برنده این مسابقه خواهم بود. ناگفته نماند که گاهی روزها خورشید خانم مهربون با بوسهای از جنس نور بیدارم میکنه و میگه: خانوم، امروز من برنده شدم، اما بیا برکتمون رو شریک بشیم.
به به، به به. شادی رو دعوت کن به سرزمین وجودت، بسه دیگه بابا. ای جونم. روز دومها، دل حاضره؟ شکر، شکر حضورت. بیانصاف غر نزن، نگو از چی سپاسگزاری کنم. من یادت میاندازم که از چه چیزهایی باید سپاسگزاری کنی.
خدایا شکرت که هستی، خدایا شکرت که تو بزرگی و مهربان. خدایا شکرت که قابل اعتمادی. خدایا شکرت که حمایتگری، خدایا شکرت که بخشندهای. خدایا شکرت که صبوری، خدایا شکرت که رازداری. خدایا شکرت که قدرتمندی، خدایا شکرت که زندهام و نفس میکشم. خدایا شکرت که تو رو دارم، خدایا شکرت که سالمم. خدایا شکرت که دوستم داری، خدایا شکرت که مرا بخشیدی. خدایا شکرت که امروز هم دست مرا گرفتی. خدایا شکرت که امروز حیات دوباره بهم دادی. خدایا شکرت که به زندگیم انگیزه دادی. خدایا شکرت که به زندگیم عشق دادی.
به به. ای جونم بهتون، ای جونم بهتون. الهی شکرت. الهی شکرت بابت نمکی که میریزم توی غذا، غذا رو خوشمزهتر میکنه. الهی شکرت بابت اجاق گازی که میتونم شعلههای قشنگش رو روشن کنم و غذا بپزم. خدایا شکرت بابت دستان توانمندم، در یخچال باز میکنم، یه عالمه خوراکی خوشمزه توش میبینم.
خدا جونم ازت ممنونم، ازت سپاسگزارم بابت لباسشویی خوشگلی که توی آشپزخونه هست و فقط کافیه یه دکمه رو بزنم تا تمام لباسها رو تمیز کنه. خدای مهربونم، بابت کابینت قشنگی که تو آشپزخونه دارم و درش رو باز میکنم و بشقاب عیارداری رو بیرون میارم و غذا میریزم داخلش و نوش جان میکنم. من بابت تکتک اینها ازت سپاسگزارم.
آخرهاشهها، پاشو ببینم. به به، به به، به به، به به. روز دوم بنازمتون. الهی شکرت. به به، به به. خدا جونم شکرت. خدا جونم شکرت، شکرت که روز دوم و جانانه، جانانه هستیم. الهی صد هزار مرتبه شکرت. الهی صد هزار مرتبه شکرت که روز دوم این چالش الهی کنار عزیزان جانم هستیم. شکر حضورتون، شکر حضورتون. خداقوت بهتون.
به به، به به، به به که عجب روزهایی رو داریم میگذرونیم. دل حاضر باشه، دل حاضر باشه که کلی کار داریم. ای جونم خیلی خوش اومدین، خیلی خوش اومدین. خیلی خوشم اومدین، خداقوت به جانتون. خداقوت به جانتون، خداقوت به جانتون که روز دوم جانانه حضور دارین.
هزار ماشاءالله بهت. ایستاده باید برای تو عزیز جانم کف بزنم که همت کردی کمربند همت رو جانانه بستی. خداقوت بهت نازنینم، خدا قوت بهت. بسیار عالی، بسیار عالی، بسیار عالی. کامنتها رو ببندیم و جانانه شروع کنیم. الهی شکرت روز دوم خدا جونم. روز دوم خدا جونم، به به.
هنوز کو تا هیجده، کو تا هیجده، حسابی باید کیف کنیم. حسابی باید تو این سفره الهی کیف کنیم همهمون. همهمون سر سفره او نشستیم. او خودش هم مدد میکنه. اگر فکر کردی اینجا توی لایو هستی که برادرت تو رو به یک جایی برسونه که خیلی کودکان است، همه سر سفره او هستیم. او که داره از طریق تو، از طریق برادرت، از طریق تمام نشانههایی که در روز سر راهت میبینی، داره باهات گپ میزنه. داره یک چیزی رو بهت یادآوری میکنه. تمام عالم رو، تمام جهان اطرافمون رو او گرفته.
ماهی تو اقیانوسه، داره دنبال آب میگرده. برگردیم عزیزان جانم، کلی این صحبتها برای جلوتره. فعلاً تاتیتاتی هستیم بابا، روز دومه. دیر اومدی، نخواه که زود بری. ای جونم بهتون، جان منین. الهی شکرت، الهی صد هزار مرتبه شکرت. الهی به امید تو. سپاسگزارم ازت.
الهی به امید تو، الهی به امید تو ای ارباب جهان. الهی به امید تو ای دلبر جان. الهی به امید تویی که هستی که هستیم. الهی به امید تویی که هستی که هستی. الهی به امید تویی که نفس مارو میکشی. الهی به امید تویی که قلب ما رو خوشگل، بدون اینکه بهش فکر کنیم، جانانه میتپی. خوابی، بیداری، وسط جنگ و دعوا، اون داره کار خودشو میکنه، نفس رو داره خوشگل، پات وایستاده داره برات میکشه.
حیاتیترین چیز زندگی بشر، خوابی قلبه رو داره میتپه. میگه نگران نباش، راحت بخواب. بابا پس قلبم چی؟ نفس چی؟ اون بامن. تو استراحت کن، اون و بسپار، حیاتیترین چیز زندگیته بابا، اون با من. کاش بقیه چیزهای زندگی هم همینجوری اعتماد کنی، فرمان و بدی دست من. بسه انقدر فرمون و محکم گرفتی.
این چالش داره اونوری میره. این چالش قراره کاری کنه ایمانمون، شعلهاش جانانه روشن بشه. وقتی که شعله ایمان و توکل روشن بشه، فرمون میدی دست آقا. وقتی که شعله ایمان و توکلت روشن بشه، اون موقع است که دلبر جان ورود میکنه، فرمان میگیره دستش. تا زمانی که تو اجازه ندی، او دخالت نمیکنه، به هیچ عنوان. اختیار داده.
حالا الان خیلی داری تند میری سهیل جونم، یه ذره آروم. چشم، آروم میریم. حسابی کار داریم عزیزان جانم، عزیزان جانم که من دورتون بگردم. جانانه تو این هیجده روز، اگر او اجازه بده، صدم و برات میذارم. هر آن چیزی که از دستم بر بیاد، تایمتایمی که بیشتر از همیشه به کمک هم، به کمکت، جان هم نیاز داریم.
تکتک ماها داریم یک نقشی رو ایفا میکنیم. الهی، الهی، الهی که در اون جای پنهان درونت مستقر بشی و بتونی نقش الهیت رو ایفا کنی. برگردیم، برگردیم، خیلی دارم تند میرم. سعی خودمو میکنم که یه کوچولو مدیریت کنم، تند نرم. سعیمو میکنم، اما وقتی که جان میشینه روبهروی عزیزان جانش، میخواد بره، میخواد تن رو بکنه.
یک جایی بره مستقر بشه که همون جای پنهان درونه. میخواد بقیه خودش هم بگیره دستشون ببره اونجا. آروم میریم، آروم میریم. مسیر، مسیری که باید آرام رفت، باید درک کرد. تکتک تمرینها داره یک چیزی رو به ما یادآوری میکنه.
فکر نکن اونجایی که میگیم مثلاً فلان چیز و حق نداری بخوری، برنج و نه قاشق باید بخوری، سوای اون داستان سلامتی، چیزهای دیگهای در دلشه که باید در طول مسیر خودت بهش برسی. میرسی، فقط باش، جانانه حضور داشته باش. او، او مدد میکنه.
وقتی که ما باشیم، او راه نشون میده. او پردهها رو برمیداره از جلو چشممون. او، نه برادرت. او. برادرت صحبت میکنه به لطف او. گاهی یک درک عمیقی از یک جمله در جانت به جریان میافته که وقتی به من بگی، شاید من بشینم سجده شکر کنم، بگم این چی بود، این چقدر عمیق بود.
هرکه اندازه ظرفش از دل این چالش هجدهروز شکرگزاری دست پر میاد بیرون. هرکی اندازه اون چیزی که به دردش میخوره برای مسیرش، برای مسیر تو یه چیزی به درد میخوره، میذاره تو کولهپشتیت، او میذاره. قرار نیست در این چالش هجدهروز هممون یک میوه تو کولهپشتیمون باشه، به هیچ عنوان.
مسیره یکیه، مسیر اوست، مسیر جهان، عشق، نور، معرفته، حق. اما تو یه سرسبزیهایی میبینی، تو یه درختهایی میبینی، من یه درخت. همهاش هم زیباست. اما چیزی که به درد من بخوره برای مسیرم، برای اون رسالتی که براش اومدم، برای اون چیزی که اومدم تجربه کنم، به من نشون داده میشه. به تو هم همینطور.
جانانه، جانانه، جانانه با دل قرص، با دل قرص باید من براتون کف بزنم. با دل قرص حضور داشته باشید. هر آن چیزی که از دستتون برمیاد تو این چالش، تمرینات و پاش وایستید. گفتم دیروز موقعیت تو نگاه کن، شرایط زندگی تو ببین، در همون حد از خودت انتظار داشته باش، در همون حد.
برگردیم. قبل از اینکه شروع کنیم، عزیزان جان من، یک سوال پرتکراری پرسیدند. ای من دورتان بگردم، ای جونم، ای جونم. چشم، چشم. با اینکه فرشتههای قبیله، فرشتههای تیم پاسخ دارن میدن توی کامنتها، چقدر جانانه، از همینجا ازشون سپاسگزاری میکنم. چقدر عاشقانه شیران جان قبیله SBF حواستون هست که چقدر با عشق کنار شما هستند تو کامنتها. خدا قوت بهشون.
عزیزان جان من پرسیدند که نه تا داشته ما باید بنویسیم، این به چه صورته؟ امروز هم که روز دوم، نه تا داشته شب، یه توضیح کامل میدم، چشم. اگر هم لازم باشه، صد و هیجده بار دیگه که نه، هزار و صد و هیجده بار دیگه بهت توضیح میدم. نگران نباش.
اون باکس سوالی هم که گذاشتیم، بهش برمیگردیم بعد از لایو، چشم. به اون باکس سواله هم دوباره ادامهاش، اگر سوالی دیدم پرتکرار، حتماً پاسخ میدم. عزیزان جانم، نه تا داشته مینویسی: الهی صد هزار مرتبه شکرت بابت سقف بالای سرم. حالا هر چی که داری میگی: الهی صد هزار مرتبه شکرت بابت این چشمانی که میبینم، الهی صد هزار مرتبه شکرت بابت فرزندم، الهی صد هزار مرتبه شکر بابت همسرم، الهی صد هزار مرتبه شکر بابت پدرم، الهی صد هزار مرتبه شکر بابت مادرم، الهی صد هزار مرتبه شکر بابت بشقابی که دارم، الهی صد هزار مرتبه شکر بابت کفشی که دارم، الهی صد هزار مرتبه شکر بابت بالشتی که دارم. تمام آن چیزی که داری، نه تا نوشتی.
همین نهتایی که نوشتی رو هشت بار دیگه تکرار کن. نهتایی رو که نوشتی، هشت بار دیگه تکرارش کن، همونها رو. یک بار که نوشتی، هشت بار هم که تکرار کنی، میشه نه تا دیگه. نه تا داشته، نه بار تکرار شد، تمام. به همین راحتی. این شد برای صبح.
از روز دوم، نه تا داشته، یعنی همین سیستم نه تا داشته دیگه، اضافه شده برای شب. قبل از خواب، عزیز جانم، قبل از اینکه عزیز دل من بره بخوابه، نه تا داشتهشو دوباره به همون صورت مینویسه، اما تکراری نباید بنویسی. هر روز هیجدهتا داشته جدید، یعنی نه تا صبح، نه تا شب، جمعش میشه هیجدهتا. دوباره فردا به همین صورت، داشتههای جدید.
هر بار اینقدر: الهی صد هزار مرتبه شکر بابت دستام، الهی صد هزار مرتبه شکرت بابت انگشتهای دستام، الهی صد هزار مرتبه شکر بابت بندهای انگشتام، الهی صد هزار مرتبه شکر بابت ناخنهام. اینقدر داشته داری، کار داریم دیگه، بیا جلو. میخوام یه چیزی رو بهت نشون بدم، صبر کن.
ادامه بده، پس شد نه تا داشته صبح مینویسی، بعد تکرار میکنی، توضیح دادم، عین همون شب، دوباره نه تا داشته جدید. پس این و دیگه واضح و شفاف، الان باید متوجه شده باشی. متوجه هم نشده باشی، نرمه گوش تو میام یواشکی میگیرم، دوستت دارم.
عزیز جان من نوشته که آرد سفید، کاکائو، سهیل جون نباید بخوریم؟ نباید بخوری، هجدهروز نخور. نون سنگک بخور، نون جو بخور، خود اوتمیل رو میتونی استفاده کنی. آرد سفید، نوعی، هجدهروز نخور. به خدا هیچت نمیشه، هیچ. بهت قول میدم هیچیت نمیشه، هجدهروز.
تمریناتی که روز اول انجام میدیم، آیا روز دوم، روز سوم تا انتها باید باشه؟ بله. تمرینات ادامه داره. یکسری تمرینات هست که مشخصه، امروز میگیم، تو جدول امتیازدهیتونم مشخصه. یکسری تمرینات هستش که تا روز هجدهم ادامه داره، یکسری تمرینات نه، برای همان روزه فقط. بهش میرسیم، مشخصه.
در طول چالش که بریم جلوتر، خودت متوجه میشی، توضیح هم داده شده. پس این از این. بسیار عالی. برگردیم به لایو مون. چند دقیقه شد؟ بیست و دو دقیقه. عیب نداره، عیب نداره.
عزیزان جانم، خوب دل بده. تغذیه بسیار مهمه. من لایو سعی میکنم دیگه، هر روز بین همون بیست تا سی دقیقه بیشتر نشه لایو صبحمون. حالا شبنشینی شاید همون یک ساعت بشه چون عزیزان جان میان صحبت میکنند.
عزیزان جانم، ارتباط جسم، ذهن و جان، اینها با هم دیگه ارتباط مستقیم دارند. تا حالا شده زمانی که توی یک استرس ذهنی داری، افکار منفی در ذهنت هست، دیدی چقدر بدنت بیحاله؟ تجربه کردی؟ یا برعکسش، زمانی که خوشحالی، حالت خوبه، دیدی چقدر بدنت قویتره؟ ارتباط این دو تا رو حواست باشه.
غذا هم همینه. اگر شما غذای سالم به بدن ندی، ذهن خوب کار نمیکنه. خوب دل بده، مهمه. این داستان تغذیه بسیار مهمه برای این مسیری که داریم میریم. اصلاً شوخی نگیریم. زمانی که تو غذای سالم میخوری، ذهنت بهتر کار میکنه.
بذار یه مثال دیگه بزنم برات. مثل این میمونه که تو یه ماشین لوکس، حالا اسم نمیبرم، ماشین لوکسی گرفتی، ولی روغنشو، بنزینش کیفیت خوب استفاده نمیکنی. این چه اتفاقی میافته؟ ماشین لوکسه، اما روغنی که داری استفاده میکنی براش و بنزینی که میزنی کیفیت نداره، خب این زود فرسوده میشه.
یه پله بریم جلوتر. تغذیه، غذای سالم خوردن، نوع اون غذایی که میخوری، ارتباط مستقیمی داره با حال معنویت. بسیار مهمه، بسیار مهمه. هر چیزی گذاشتن جلوت، سریع بهش بله نگو.
وقتی که غذای سالم میخوری، جانت، روحت در آرامشه. ولی وقتی یه غذایی میخوری مثل فستفود، حالا اگه یه موقع گذریه، ماهی یه باره، اوکی. ولی اصلاً حواست هست طول روز از صبح تا شب داری چیکار میکنی؟ سنگینت میکنه، غذای که سالم نباشه، اصلاً فرصت نمیده به تو که بخوای به جان وصل شی.
خیلی مهمه چه غذایی داری میخوری. ارتباط مستقیم داره به حال معنوی تو، به الهامات، به ایدهها. ارتباط مستقیمی داره. ذهن وقتی خوب کار نکنه، تو تعطیلی، کرکره رو انگار کشیدی پایین. غذای ناسالم خوردی، امتحانش کن.
ببین وقتی غذای سالم میخوری، غذای سالم یعنی چی؟ مرغ گریل، مرغ آبپز. از چربی میخواهی استفاده کنی، چربیهای خوب استفاده کن، هر روغنی رو استفاده نکن. کربوهیدرات به همین صورت. این آرد سفید پدر همه رو درآورده. حالا نمیخوام ورود کنم، یه کوچولو این هجدهروز رعایت کن، میخوام به بینی فرقشو با قبل از این هجدهروز.
هجدهروز رعایت کن. غذایی که میری میذاری جلوت، ببین آقا این چیه؟ چند ثانیه بهش فکر کن، این چیه من دارم میخورم؟ چه ارزش غذایی داره؟ مهمه. پس این غذا خوردن و از امروز جانانه رعایت کن.
برگردیم عزیزان جان. باید بعد معنوی خودمون رو بیدار کنیم و بیدار نگهش داریم. آخ که چقدر این مهمه. شکرگزاری این قدرت رو داره که بعد معنوی ما رو بیدار کنه و بیدار نگه داره. بدون اینکه بعد معنوی ما بیدار باشه، هرجا بریم تو دیواریم.
همهچی داری به دست میاری بابا، به اون هدفه رسیدی، تو حالت خوب نیست، برای اینکه اون خاموشه. بعد معنوی رو کرکرهاش و کشیدی پایین، اصلاً هیچی بهش سر نزدی. تنها راه روشن کردن بعد معنوی اینه که به جان سر بزنی، با همین شکرگزاری، با همین سکوت و خلوت.
بعد معنوی، فقط خودت، فقط. جایی نمیفروشند بری بخری، فقط خودت باید شعلهشو روشن کنی. شکرگزاری جانانه این قدرت رو داره. شکرگزاری کمک میکنه شعله ایمان و توکل ما روشن بشه.
اینکه میبینی گره کور افتاده تو زندگیت، برای اینکه فرمون دست توه. ایمان و توکل کاری میکنه که میدون و بدی دست دلبر، او ورود کنه. ما فکر میکنیم که فقط اون چیزی که ما میبینیم، ما میشنویم همینه عالم. نه عزیزان جان.
در این عالم خبرهایی هست که تو ازش بیخبری. فقط و فقط هم شعلهشو باید از درون روشن کنی. یک جریانی در این عالم وجود داره که ما باید به اون وصل بشیم. او هست، اون جریانه، با هر دم، با هر بازدم ما هست. ما ازش فاصله گرفتیم.
طرف تو کپره، حسرت میخوری، میگی چرا اینقدر حالش خوبه؟ این داره نون پنیر میخوره، چرا اینقدر داره خوشمزه میخوره؟ تو همین نیمساعت قبل یه شیشلیک خوردی، انگار نه انگار. ولی وقتی میبینی یکی داره نونپنیر میخوره، چقدر داره باحال خوب میخوره.
آره، تو فکر میکنی چون نگاهت به چشماته دیگه. اون جریان الهی که در جریانه رو تو نمیبینی. با هر دم و بازدم، یعنی این نکته مهمهها. یعنی اون جریان الهی هست، حاضر، همینجاست الان، با هر دم و بازدم تو. صحبت، صحبت مهمیهها، روت حساب کردم که بهش اندیشه کنی.
تکتک صحبتهایی که در این هجدهروز میشه، باید بهش اندیشه کنی. حق نداری چشمبسته بپذیری و خداحافظ شما، نه. باید اندیشه کنی، باید تکتک این صحبتهایی که از برادرت میشنوی در درون تو بجوشه، باید بفهمیش. تو خوشگلی حرفه گیر نکنی، به به آرهها همینه، نه نه. باید از درون حرفه رو از من شنیدی، باید از جانت هم بشنوی.
اون موقع است که فهمیدیش، زمانی که از درون خودت بجوشه. باهات حسابی کار دارم، الان زوده، روز دومیم. یه کوچولو امروز یه اشارههایی به یه سری چیزها کردیم. تو این چالش، به لطف او، به لطف او، به لطف او، یک جایی از درونت، یک جایی از جان مستقر خواهی شد که دیگه هیچ ربطی به اون آدم قبل از چالش نخواهی داشت، هیچ ربطی.
به ولله قسم، نوع نگاهت به آدمها، تو چاق سلامتی کردنت با آدمها تغییر میکنه. قدم که برمیداری، قدمهات یه حال دیگهای دارن. این چالش به لطف او این قدرت و داره که این تغییر الهی رو در تمام ابعاد زندگی برای ما رقم بزنه.
از عزیز جانم میخوام جانانه حضور داشته باش، جانانه باش. به ولله قسم او جانانه هدایتت کرده که امروز اینجایی. تکتک شما عزیزان جانم رو به دستان پرنعمت و پربرکت دلبر جانم میسپارم. ازت میخوام جانانه امروز قدم برداری. الهی قدم برداری، روز دومه، تا جایی که زورت میرسه، در توانته، صد خودت و بذار.
عزیزان جانی که تازه کنار ما اومدن، خیلی خوش اومدی نازنینم. جانانه امروز که روز دومه حضور داشته باش. تمرین روز اولم بیار کنار همین روز دوم، برو جلو. گیر نکنید توی عددها، گیر نکنیم، انجام بده.
یک نقشه راهی الان تو داری، خوبه، ادامه بده. توی هشتا و نهتا و فلانش گیر نکن، من که توضیح دادم، با عشق هم توضیح دادم و باز هم توضیح خواهم داد اگر نیاز باشه، اما تو عدد گیر نکن. مسیر دلبر جان ساده است، اصلاً پیچیده نیست که من بخوام تو رو ببرم نه، این باید نهتا باشه نه.
انجام بده نازنینم، انجام. تو فقط باش، گیر نکن انقدر. اینها کار ذهنها، نجواهای ذهن این کارها رو داره باهات میکنه. اوکی سوالت رو بپرس برای اینکه آگاه بشی از کل تمرینها، اما اونجایی که داره تو رو کلافه میکنه، اون کار نجواهای ذهنهها.
که این هشتتا بود، چرا نهتا بود، اون فلان بود، اون و باید اونجوری انجام میدادی، اون باید دستانی. گیر نکنید تو این داستانها، این بازیها، بازیهای نجواهای ذهنه. این قرتیبازیها رو از برادرت نمیشنوی که، نه. نهتا شد هشت، دیگه این اون اَجیماجیه، اتفاق نمیافته، جمع کن بابا.
این داستانها نیست که. یه نقشه راه الهی داری، تا جایی که از دستت برمیاد انجام بده نازنینم. مسیری که برادرت به لطف او داره به تو میگه، مسیر ساده است. چون خدایی رو که درک کرده، اون خدا قرتیبازی نداره، نهتا چرا شد هشتتا، اینا رو نداره.
اون خدایی که من فهمیدم، اون خدایی که من دارم راجعبهش صحبت میکنم، اما تا جایی که زورت میرسه وقت بذار. نپیچون، خودت میفهمی. اگر داری میپیچونی، خودت میفهمی، حرف تمام. مراقب سرزمین وجودت باش.
ای جانم، ای جانم، خدا قوت بهتون، خدا قوت بهتون. خدا حفظتون کنه، جانانه، پرقدرت. ساعت هشت تا هجده دقیقه لایو شبنشینی. دلش هم نمییاد بره، خب بمون دیگه که بریم به تمرینات برسیم، دورتون بگردم. خداحفظتون.

ارسال نتایج به صورت صوتی یا ویدئویی
عزیز فایل صوتی یا ویدئویی نتایج خودت رو میتونی به آیدی تلگرام NATAYEJ18@ ارسال کنی تا بتونیم اون رو به دست بقیه همسفران برسونیم.

مشاهده لایو
شروع زمان مشاهده لایو بین ساعت ۵:۳۰ تا ۷:۰۰ صبح میباشد.
مثال: درصورتی که ساعت 6:59 صبح مشاهده لایو را شروع کنید میتوانید لایو را کامل ببینید در غیر اینصورت از ساعت ۷:۰۰ صبح دیگر امکان مشاهده لایو را نخواهید داشت و چالش را باید کلاً از روز اول آغاز کنید.

مشاهده لایو
شروع لایو ساعت ۵:۳۰ در صفحه اینستاگرام SoheilSangarzadeh2 می باشد،
پس از اتمام لایو، ویدیو ذخیره شده آن در اولین فرصت
از همین بخش در دسترس خواهد بود.

پادکست
زمان پخش اولین پادکست ساعت ۵:۰۰ صبح میباشد و در طول روز چندین پادکست منتشر خواهد گرفت.

رقص کنان
رقص کنان در ساعت ۵:۰۰ صبح باز خواهد شد.

دفتر عشق
دفتر عشق در ساعت 6:18 صبح باز خواهد شد و شما می توانید ذکر هر روز را در این بخش بنویسید.

تجربه امروز
تجربه امروز در ساعت 7:18 شب باز خواهد شد و شما میتوانید تجربه هر روز خود را در این بخش بنویسید.

دیدگاه من
دیدگاه من در ساعت 15:18 باز خواهد شد و شما می توانید دیدگاه خود را در خصوص سوال داده شده بنویسید.

حکایات و روایات
زمان مشاهده حکایات و روایات هر روز ساعت 7:18 شب میباشد.

داستان
شروع زمان مشاهده داستان هر روز در 3 مرحله (ساعت های 8:18 صبح، 2:18 ظهر و 8:18 شب) پخش خواهد شد..

استوری
زمان انتشار اولین استوری ساعت 5:00 صبح میباشد و در طول روز چندین استوری منتشر خواهد شد.

یارانِ جان
زمان پخش اولین محتوای یارانِ جان ساعت 8:18 صبح میباشد و در طول روز چندین محتوا منتشر خواهد شد.

قصه شب
زمان مشاهده قصه شب ساعت 8:18 شب میباشد.

شب شعر
زمان مشاهده شب شعر ساعت 8:18 شب میباشد.
تاکنون 407 دیدگاه نوشته شده
عزيز ديدگاه خودتو با عشق اينجا بنويس
بی باده کشید بار تن نتوانم
من بنده آن دمم که ساقی گوید
یک جام دگر بگیر و من نتوانم
نازنین های من خدا قوتتون باشه بایت پادکست های الهی که از جانتون به جان ما نشست.
چقدر زیبا بود اونجا که گفتن:
خورشیدی گفت امروز بیدار نشدی ولی بیا برتمون رو با هم تقسیم کنیم.
به به
لذت بردم.
چقدر کودکانه بخشندگی خداوند رو نشون دادی...ماشالله به جانتون
وی آینه جمال شاهی که تویی
بیرون ز تو نیست هر آنچه در عالم هست
از خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی
💚🌾
خداجون من، جان جانان من، عزیزتر از جان من، به من صبر و یقین عطا فرما و در هر قدم، تو را شفیق و نگهبان جانم قرار دهم 💖
امروز روز آزمون B2 پسر عزیزم، نور دیده ی من هست، می دونم اینقدر قشنگ نور امیدت رو در قلب و مغز و روحش می تابانی که به یاری و مدد تو سربلند و شاد قبول میشه و قدم بزرگش روبرای رشدو هدف الهی برمیداره 🙏💚🌱🌞
یاران جانم برای نازنین فرزندم دعای خیرتون رو میخوام عزیزان من🙏💚🌿 الهی شکرت
الهی به امید توی که قلب مارو می تپی 💚
اونجایی که فرمودین
ای عالم فقط خوردن و خوابیدن نیست
یه خبرایی هست که هر کسی نمیتونه درکش کنه
این یه جمله کافیه برای تغییر و سالم زیستن و الهی بودن
روز دوم چالش
💚🥰💚
چقدر حرفایی که زدید درسته و زندگی الان من عین اون چیزیه که شما فرمودید و یک ذهن خسته که از پس برنامه ریزی های سنگین برنمیاد و هر چی میخوابه و استراحت میکنه خسته ست و پر از یاس و همش در حال دویدن برای انجام کارهاش
جریان الهی با هر دم و باز دم ما در جریانه.
جریانه الهی هست.
حاضره.با هر دم و بازدم تو.
.......
میخوام اینجا تجربه ی خودم رو از این حس الهی برات بنویسم دوست من💚
من قبلا درکی از این حرف ها نداشتم. چون مدام عجله داشتم در انجام هر کاری .در حال دویدن بودم.
مثلا :غذا خوردنم باید سریع انجام میشد،کار کردنم باید اورژانسی جمع و جور میشد ، لباس پوشیدنم باید توی ۱۰ دقیقه تموم میشد....
...
و تمام تمرکز من این بود که افرادی که اطرافم هستن دیدگاهشون نسبت به زندگی چیه و چجوری فکر میکنن...
....
خلاصه...همش ذهنم در حال دویدن بود و افکار پشت سر افکار رژه میرفتن.
مدام این چرخه تکرار میشد.
تا یک روز خسته شدم...
دیدم دیگه جونی توی بدنم نیست برای عجله کردن.
چون با وجود اینکه کار زیادی به لحاظ جسمی انجام نمیدادم...تمام بدنم خسته و نیازمنده خواب بود!!
منی که قبل تر روزی ۶ ساعت خواب برام زیاد بود..حالا میدیدم ۱۴ ساعت میخوابم .
صبح زود بیدار میشدم ...اما در حین روز مدام خواب میومد سراغم.
....
با خودم فکر کردم چی شده که من اینجوری شدم!!!
به این نتیجه رسیدم که وقتی ذهنمون رو شلوغ میکنیم...و مدام بهش برنامه ریزی هایی میدیم که براش سخت و ثقیله و از پسشون برنمی آد... و نمیتونیم به اون برنامه ریزی برسیم،
دچار یاس می شیم.
این یاس ...این نا امیدی...از ذهنه.از صحیح برنامه ریزی نکردن ذهن توسط خود ما.میاد.
حالا
ربط این موضوع به این حرف داداش سهیل که گفتن:
جریان الهی با هر دم و باز دم ما در جریانه.چیه؟
....
طبق اونچه من تجربه کردم ربطش اینجا است که ،
وقتی ذهنت رو درست برنامه ریزی نمیکنی،
وفتی مدام دنبال این هستی که بیشتر از ظرفیتت برای خودت برنامه بریزی.و ذهن رو در آینده زندانی میکنی...در آرزوهایی که میخوای در آینده بهشون برسی اونقدر غرق میشی که زمان حال رو از دست میدی.
...
اینکه ما آرزو داشته باشیم بی نظیره و عالیه.
اما
اینکه نتونیم ، از مسیره رسیدن به آرزوهامون لذت ببریم ، این فاجعه است.
...
و همینجا میخوام به تو دوست نازنینم بگم.
اگر تو هم مدام دچار این خودخوری میشی که جا موندی....انجامش ندادی...چرا کم کاری کردی...چرا خطا کردی...
بدون که از خدا..از جانت ....دور شدی.
بدون که نمیتونی خدایی که هر لحظه در همه چیز جلوه گره رو ملاقات کنی.
اگر تشنه ی ملاقات با او هستی...
آهسته تر حرکت کن.
و اجازه بده جریان زندگی رو تجربه کنی.
جوشیدن آب روی گاز رو ببین...در اون لحظه غرق شو که داری برای خودت چایی دم میکنی.
اون لحظه ، لحظه ی حضور ه خداونده...و اگر درکش کنی ...دیگه هیچ لحظه ای رو نمیتونی بدون اون ،سپری کنی.
چون متوجه میشی که خدا در دل جزئیاته
و با عجله کردن...نمیتونی به خدایی برسی که همینجاست ...هم الان هست.که داری این متن رو میخونی🫂💚
عاشقتم💚💚
لایو بینظیر.
واقعا نکاتی که داداش سهیل توی این
لایو گفتن الماس بود الماااااس
شکر ک هروز حالمون بهتر میشه و برای ادامه مسیر زندگی تلاش و هدف هامون بیشتر میشه
الهی شکر امروز حالم عالیههههه
الهی صدهزار مرتبه شکرت برای این حال الانم
شکرت مهربونم
خدایا این جمله با کل وجودم هماهنگه باز هم ذره ای شو درک کردم بعضی وقت ها یادم میره که تو هستی نگران میشم استرس میگیرم ولی باید کسی جز تو نیست چرا بترسم
خودت هدایتم کن که بیشتر ایمان پیدا کنم به این جمله و کم تر فراموش کنم که همه چیز تو هستی اصلا تو هستی که من هستم 💚
الهی به امید تو ای که نفس مارو خوشکل میکشی
الهی به امید تو ای که قلب مارو خوشکل میتپی