قسمت هشتم سریال همسفران
قسمت هشتم:عشق او اصلا قیمت نداره
سلام و عرض ادب خدمت آقا سهیل عزیز و تمام کسانی که تو این چالش فوق العاده شرکت کردند و هر روزشون قشنگ تر و بهتر و اتفاق های زیبایی تو زندگیشون دید
سلام داداش بزرگه، امیدوارم حال دلت عالی باشه، من امیر رضا ام و ۲۰ سالمه
امروز روز ۱۵ام چالشه، خدارشکر، ممنونیم که کنار ما هستی و هر روز داره تعداد ما زیاد تر میشة
یوتوبرم و دانشجو حقوق هم هستم
سلام عمو سهیل
سلام سهیل عزیزم امیدوارم که حالت خوب باش
سلام می کنم خدمت همه دوستان عزیزم، بنده عرشیا مختاری هستم
سلام
سلام سهیل جان، خوبی؟ حالت خوبه؟ سلام برسون به خانواده، سهیل جان، جان جانان همیشه در قلب ما و در کنار ما وجود داره،
الهی شکر
دمت گرم- آفرین
سهیل جان لطف خدا شامل حال ما شده که تو این چالش باشیم و روز به روز بیشتر بشیم، مرسی
سهیل داداش سلام حالت خوبه؟
امیدوارم حال دلتون عالیه عالی باشه
الهی صد هزار مرتبه شکر
خدا رو شکر
سپاس – خدایا شکرت
سلام
خدایا شکر بخاطر روز های زیبا
سلام
خدا قوت
خدایا رو شاکریم سهیل جان
ممنون تشکر
بچه ها یه کف مرتب برای سهیل بزنیم
الهی به امید تو، تو ای ارباب جهان، خودت ما رو مثل همیشه خوشگل و ناز هدایت کن، ما رو تو حساب کردیم، چون تو قدرت قدرتمندانی
سهیل جان خیلی خوشحالم که برای دومین بار تو این چالش بودم، کلی اتفاق های قشنگ افتاد، کلی حال خوب از همه مهم تر اون حس و حال خوبی که واسه آدم به وجود میاد من واسه دومین بار تجربه اش کردم
خواستم این فیلم رو بگیرم برات بفرستم بگم دمت گرم، امسال هم حال دادی به ما، انشالله هرچی از خدا می خوای خدا بهت بده
هم پارسال تو چالش ۱۸ روز شکرگزاری بودم هم امسال واقعاً خیلی بهم کمک کرد، خیلی بهم کمک کرد، حالم توش واقعا عالیه عالی بود
بنده یکی از شرکت کنندگان چالش زیبای ۱۸ روز شکرگزاری با جان جانان هستم. در کنار آقا سهیل عزیز و این رو تقدیم می کنم به همه همسفران خوب وعزیز
ما پارسال هم توی چالش بودیم
امسال هم شرکت کردیم خدا رو شکر، حالمون خیلی خوبه، خیلی خیلی حال مون خوبه، امروزم روز آخر چالش بود
من تو چالش ۱۸ روزه شما بودم و امروز هم آخرین روز بود، خودم یک روانشناس بودم و کلاً خیلی پیگیر بحث خودشناسی و خودآگاهی رو خودم بودم
من خیلی وقته شما رو دنبال می کنم خیلی وقته دنبال می کنم و حس فوق العاده ای دارم در مورد شما، با قضاوت هایی که بعد شما می شد هر کاری که می شد من موسیقی هام و صدای شما و نجوا های شما بود و بس تا همین الان
اما اتفاقی که تو این ۱۸ روز افتاد این بود که شاید من ۵۰-۶۰ درصد کارایی که شما خواسته بودید ازمون انجام بدیمو و همیشه انجام می دادم ولی همیشه یه حس منفی پشت همه اون اتفاقا بود همش حس اینکه خوب چاره ای نداری باید این کار رو بکنی، مثلاً من در خصوص مهربون بودن، من واقعا آدم مهربونی ام و همیشه فکر می کردم یه نقطه ضعفه باید اصلاح اش بکنم باید درستش بکنم اما تو این چالش فهمیدم که نه اگر قرار باشه ی چیزایی رو اصلاح بکنم باید، اون چیز حداقل مهربونی نیست شاید باوری که پشت مهربونی داشتم هدف قرار گرفت
دقیقا برای سال گذشته، من خوب نتونستم که با گروه پیش برم ولی اون تایم متوجه شدم خودم تنهایی انجام دادم
حالم خیلی عوض شد خیلی، یه حس فوق العاده نابی داشتم، نمیدونم چجوری بهت بگم الان هم یذره بغض گلومو گرفته جات خالیه اینجا من اومدم سیسنگان، جات خیلی خالیه
خداروشکر عین خودت هم خدا رو شکر اتفاقاتی که تعریف می کنی تمامش رو با پوست و استخوانم درک می کنم و واقعاً حال خوبی دارم، و خدا رو شکر می کنم که این حس و حال رو دارم
اون روزی که باید عکس بچگی مون رو می ذاشتیم و تشکر می کردیم از خودمون اولش یخورده برام یه خورده سخت بود که این کار رو انجام بدم ولی بعدش، که این کارو انجام دادم دقیقا یک ساعت بعد باهام تماسی گرفته شد بابت مصاحبه ای که باید می رفتیم توی شرکتی انجام می دادم و این گذشت حالا بنا به دلایلی نشد که من اونجا مشغول به کار بشم ولی امسال دوباره دقیقا همون روز ولی این بار با جرات این کارو رو انجام دادم، وقتی عکس بچگیمو گذاشتم دقیقا یک ساعت بعد، مثل سال گذشته، باهام تماس گرفتن و من مصاحبه یک شرکتی رو قبول شدم و چند وقت دیگه هم اونجا الان مشغول به کار می شم خیلی واسم جالب بود خیلی اتفاق قشنگی بود که دقیقا همون روز، همون اتفاق دوباره برام اتفاق افتاد و تکرار شد و این بار به این دلیل که با قدرت و شجاعت این کار رو انجام دادم و بدون هیچ ترسی بدون اینکه کسی قضاوت کنه یا نگران حرف بقیه باشم اومدم این کارو انجام دادم و نتیجه ای که باید اتفاق بیفته، افتاد
واقعا من قبل از این چالش خیلی فکرم درگیر چیزای دیگه بود با اینکه مثلاً از پارسال تا قبل از اینکه این چالش دوباره امسال شروع بشه، خیلی انجامش می دادم، ولی یکم توش گیر می کردم فکرم خیلی منفی خیلی سمت های منفی می‌رفت
خواستم ازتون یه تشکر فوق ویژه بکنم بخاطر تمام زحماتی که در طی این روزها توی چالش کشیدی، واقعا باید خیلی ازت تقدیر ویژه ای بشه مرسی که مسیر زندگی ما رو متحول کردی و ما رو بسمت نور داری هدایت می کنی
پارسال برای چالش ها می خواستم شرکت کنم ولی نشد و خیلی ناراحت شدم، خیلی ناراحت شدم برای اینکه نتونستم شرکت کنم، برای اینکه نتونستم شرکت کنم و دیگه دنبالش هم نکردم، امسال واقعاً یه اتفاق فوق العاده ای افتاد که خود سایت برام باز شد سهیل، واقعا خود سایت، من تو اینترنت زدم که خیلی سخت، چون من خودم مثل خودت بلد نیستم زیاد این کار رو، و یهویی اومد بالا و یهویی یه اسم خواست و دادمو دیدم سریع کد، تو اوج شلوغی کد اومد و زدم وارد شد و ما شدیم جزو اولین نفرایی که وارد این چالش شد
فوق العاده خوب بود چیزایی که من تو این ۱۸ روز بدست آوردم تو سالیان سال نتونستم بدست بیارم، خیلی مسائلات ساده بود همون‌طور که بچه ها می گفتن، استادمون بهمون یاد دادید همه این ها رو و خیلی مطالب ساده بود و این اتفاقی که شاید من حداقل تو پروسه خودشناسی توی خودآگاهی توی چندین سال ۵سال ۶ سال ۱۰ سال از زمانی که جدی شروع کردم به کار کردن، ۱۰ سال می گذره که توی این ۱۰ سال شما خیلی راحت تو ۱۸ روز تونستید خواستید و انجامش دادید و اتفاق های خوبی بی افته
و فوق العاده خوشحالم و الان دارم می فهمم چرا پارسال این اتفاق نیوافتاد بخاطر این که باید موقعش بشه باید موقعش بشه باید خیلی از لول های زندگی تو طی کنی خیلی چیز هارو خواسته باشی خیلی اتفاق های قشنگ برات بی افته تا بتونی وارد این موضوع بشی من الان عالی ام به لطف تو به لطف خدای مهربونم، به لطف اون سعید کوچولو که عکسش همیشه بک گراند گوشیمه و دارم حال می کنم باهاش، این دفتری که من هرروز میام سپاس گزاری هامو کنارت انجام میدم، هرروز ۵ صبح بیدار شدم تو خونه لایوت رو گوش کردم تو محل کار اومدم کارای دیگه ای کردم، امروزم فوق العاده بود، رفتم به چند نفر کمک کردم، حال دادم
واقعا نمی دونم چه جوری، بگم که حالم عالی بود .
لا لا لا مسئول زندگیم‌منم لایق بهترین هام، عیاردار و گرونم، منم من من من عیاردار و‌گرونم، لایق بهترین هام عیاردار و‌گرونم
مسوول زندگیم‌منم،
ازحسم بخوام بگم، یک‌حس وصف نشدنی، یک‌حسه رهایی، آزادی، یک حس فوق العاده که من توی چالش پارسال هم داشتم و توی امسال هم، به مراتب بیشتر، اگه بخوام راجع به یکی ازتمریناتی بگم که منو به شوق رسوند منو به ذوق رسوند، تمرین پاکبان بود، من پارسال که شرکت کرده بودم، من یادم نمی یاد اون بخش پاکبان انجام دادم یا نه، ولی امسال الهی صد هزار مرتبه شکر، اون خواست و کمک کرد و تونستم دست بقیه خودمو به نحوی بگیرم، و دل بقیه خودمو خوشحال کنم. ازاین بابت خیلی خیلی حال دلم خوبه، کمک به پاکبان ها چنان انرژی به من داد که من تا حالا اونو تجربه نکرده بودم .
خصوصاً اونجایی که باید به یک پاکبان هدیه می دادیم، خیلی وقتی اون هدیه را می دادم ذوق می کردم، و حالم واقعا عالی بود. انقدر ذوق می کردم که شاید تا یک ساعت بعدش مدام همون صحنه برام مرور می شد .
رفتم این پاکبان های عزیز، سرمو از ماشین در آوردم، چاق سلامتی کردم و حال خودم و حال خوبم و قسمت کردم سهیل جان .
خیلی خیلی تلاش کردم، نجوای ذهن را کنترل کنم، و واقعاً نتیجه دیدم، خیلی بهم کمک کرد، خیلی جاها،
شاید مثلا اگه به یکی بد بین بودم، دیدم نسبت بهش خوب کردم و واقعا اون خوب شد یعنی، اون آدم دیگه مثلاً حس می کردم الان که می رم پیشش خوب دید خودم بد بود مثلا یک چیزی بهم میگه یا حرفی بهم بزنه .
ولی واقعاً وقتی دیدم دیدمو نسبت به اون فرد مثبت کردم، دیدم‌که نه واقعاً اینجوری نیست و خیلی مهربونه. واقعا همه چی بستگی به باور ما داره . هرچی فکر کنیم، برای خودمون بسازیم، توی ذهن خودمون و رویا بافی کنیم همون پیش میاد چه منفی چه مثبت.
اگه بخوام قسمت سخت شو بگم برمی گرده به بوسیدن دست پدر مادر که واقعاً اگر بچه ها واقعا اونو انجام داده باشن می فهمن چه حالی بعد اون داستان به ادم دست میده
من خودم ضعفی که داشتم و‌ضعفی که دارم همون بحث ایمانه که توی ۱۸ روز فهمیدم که
اون ایمانی که همیشه ازش دم میزدم، یک ایمان حقیقی نبود فقط در کلام برای من جاری می شد و اما باورش نداشتم، توی این ۱۸ روز تونستم، ازیسری از زوایا بهش نگاه بکنم باورش بکنم ولی هنوز هدف دارم، کار نهایی که باید انجام بدم باید این ایمانه رو بیشتر روش کار کنم، طوری که توی صدام هم بیاد، حتی اگه الان دقت کنین خودم احساس می کنم که صدا من یک صدایی که از اون ایمان حقیقی نمیاد، باید اینو توی صدامم این ایمانو انقدر باید روش کار بکنم، که توی صدای من هم بشینه .
سهیل جون تو‌مسیر زندگی منو عوض کردی من الان بیست سالمه حدود سه، چهار سال پیش بود که باتو آشنا شدم از اون موقع فالوت دارم کارهات رو دنبال می کنم مخصوصا ویس هات، اساتید زیادی توی این بخش هستن دارن فعالیت می کنن، ولی هیچ کدومشون مثل تو عزیز دل، داداش بزرگتر من به من حس ارامش نمیداد، به من اون حس قشنگه رو‌نمی داد، اینکه چون خودت انقدر عیار داری، منم اومدم توی یک فضای عیار دارتر که فضای کلیپ مونو معنوی تر و بهتر کنم .
سهیل جان من صد بار دیگه این رو نگاه می کنم، مطمئن باش چالش هرروز باید باشه، باید ملکه ذهن مون بشه و اتفاقات خوب بی افته مطمئنم یک روزی یک جایی میبینم ات کنارت ام و می شینیم با هم یک‌گپ میزنیم یک‌گپ فوق العاده که به پهنای صورت اشک بریزیم و خدا و حس خوب مونو فریاد بزنیم و حال خودمونو و حال خوب مونو منتقل کنیم به تمام کسانی که احتیاج دارند.
خیلی خوشحالم، خیلی خوشحالم که دارم ازخودم ویدیو می گیرم می خوام برای شما ارسال کنم، خیلی ذوق شو دارم چون تا حالا اصلا این کار انجام ندادم، واقعاً خیلی بهم خوش گذشت واقعا بهم خوش گذشت.
سهیل تو بودی که باعث شدی من چنل یوتوب مو راه بندازم، تو باعث شدی، من این چنل راه بندازم، و توش بیام ازتو الگو بگیرم، و ازمسیری که تو رفتی الگو بگیرم، اون راه ادامه بدم توی چنل یوتوبم، حرف هایی که تو‌می زنی، من هم دارم استفاده می کنم، برش می گردونم به یک علیرضای سه چهار ساله، که الان بیست سالش شده اما اون ها رو درقالب اگاهی توی چنل یوتوب ام قرار می دم، اینه که واقعا ازتو صمیمانه تشکر می کنم بابت این که این مسیر خوشکل رو به ما نشون دادی، بابت اینکه بقیه خودمونو دستش گرفتی، نمی دونم چی بگم همین که اصلا نمی شه جبران کرد کارتورو، اون عشق، عشق بازی، اون عشق او، اون اصلا قیمت نداره، اصلا قابل وصف نیست، تو یک کاری کردی که ما برگردیم، به درون خودمون رجوع کنیم، برگردیم به ذات اصلی مون .
امیدوارم که خیر و برکتش، برکت این حال، این همه دوستانی که دور هم بودیم، توی زندگی شما باشه که قطعا هست، زندگی تون پر از عشق باشه، نور باشه و همینطور کنار ما باشید خیلی خوشحالم که دوباره باهاتون بودم توی این چالش از خدا می خوام که همیشه و همیشه، سلامت باشین، خیلی دوستون دارم .
دمت گرم که این چالش راه انداختی، شب عیدی حال مون رو عوض کردی، خدا رو شکر حال مون خوب بود خوب تر شد، دمت گرم خیلی حال دادی قربونت برم یاعلی .
بیرون زتو‌نیست هرانچه در عالم هست
ازخود بطلب هرانچه خواهی که تویی
عمو سهیل جانم امیدوارم که حال دلت، تک تک لحظه هات، طلایی و عالی باشه، انشالله که باز ازاین چالش ها بذاری و حال دل مارو عالی کنی، خیلی مخلصم.
خدای مهربونم، همه چی تا حالا بهم داده توی این چالش، یعنی هم امسال هم پارسال، خیلی خوشحال ام، واقعا یکی از بهترین حس های دنیا بود، خیلی خوب بود، مرسی که این چالش گذاشتین و همه ما رو آگاه کردین از چیزهایی که نمی دونستیم اصلاً، خیلی دوستون دارم آقا سهیل، خیلی خیلی، دوستون دارم همیشه زنده باشین شاد باشن، لبتون خندون باشه
چقدر این وای خدا، این بحث عزت نفس، عالی بود، وای وای وای عالی هست عالی هستی امیدوارم که خداوند بتونه نصیبم بکنه که یک روز از نزدیک ببینم ات.
دوست دارم مراقب تمام زیبایی هات هم باش. مچکرم .
دوست دارم سهیل جان، امیدوارم سال فوق العاده ای داشته باشی تو، فوق العاده ای و دمت گرم برو شکر کن خدا رو، بیشتر شکر کن که همچین آدمی داره چندین نفر حال شونو خوب می کنه و داره بهشون یادمیده درس زندگی می ده، تجربه، تجربه فوق العاده است تجربه مادر همه علم هاست، ان شالله که موفق و موید باشی دوست دارم سهیل جان، می بوسمت جون دلم. عشق منی داداش.
Hello big brother, I hope you are doing well, my name is Amir Reza, and I am 20 years old
Today is the 15th day of the challenge, thank God, thank you for being with us as our numbers are increasing every day
I am a YouTuber and a law student
Hello uncle Soheil Hello my dear Soheil, I hope you are doing well
Greetings to all my dear friends, I am Arshia Mokhtari
Hello
Hi dear Soheil, how are you? Are you alright? Send my regards to the family, dear Soheil God is always in our hearts and by our side.
Thank God. Big up to you, bravo. Dear Sohail, Because of God’s grace we were able to participate in this challenge and grow bigger day by day, thank you.
Brother Soheil, hi, how are you?
I hope you are doing well
Thank God a hundred thousand times
Thank God
Thank you – thank God
Hello
Thank God for beautiful days
Hello
May the God give you the strength
Thank God, Dear Soheil
Thanks
Everyone, let’s give Soheil a round of applause
God, my hope is in you, you are king of the world, guide us as always, beautiful and amazing, we are counting on you, because you are the ultimate power.
I am very happy that I participated in this challenge for the second time, a lot of beautiful things happened, A lot of good feelings, the most important thing is the good feeling that comes to a person, and I experienced it for the second time. I wanted to take this movie and send it to you to tell you bravo, you made us feel good this year too, may God give you whatever you want.
Both last year and this year I participated in the 18-day gratitude challenge, this year it really helped me a lot, it helped me a lot, I felt really great.
I am one of the participants of the beautiful 18-day gratitude challenge with God, beside dear Soheil and I present this to my dear amazing companions. We were in the challenge last year as well. We participated again this year, thank God, we feel really good, really really good, today was the last day of the challenge
I was in your 18-day challenge and today was the last day, I was a psychologist, and I was very interested in self-knowledge and self-awareness about myself.
I have been following you for a long time and I have a wonderful feeling about you, All the bad judgments that were happening about you, I didn’t care. To this day, my music was just your voice and your whispers.
What happened in these 18 days was that maybe I did 50-60% of what you asked us to do, but there was always a negative feeling behind all those events, the feeling that you have no choice but to do this. for example, about being kind; I am a very kind person and I always thought that it was a weakness that I should correct it, but in this challenge, I realized that no, if I am going to correct something, that thing At least it’s not kindness, maybe the belief I had behind kindness was targeted.
Exactly for the last year, I could not advance with the group, but then when I realized, I did it alone.
My mood changed a lot, I had a very pure feeling, I don’t know how to tell you, even now, I feel a bit choked up, I wish you were here, I came to Sisangan, I wish you were here.
Thank God, like you, I understand and feel all the events you describe with my skin and bones. I feel really good right now, and I thank God that I have this feeling. On that day, when we had to share our childhood photos and thank ourselves, at first it was hard for me to do this, but then, when I did it, exactly one hour later, I received a call about an interview that I had to go to for a company. This passed and for some reason, I couldn’t go there and work, but this year, on the same day, I dared to do it once again. When I posted my childhood photo, exactly one hour later, like last year, I received a call and I passed their interview and, in a few days, I will start working there. It was very interesting for me. It was a very beautiful event that exactly on the same day, the same thing happened to me again, and this time because I did it with strength and courage. I did it without any fear, without anyone judging or worrying about others’ opinions, I did it and the result that should have happened, happened. Actually, before this challenge, my mind was busy with other things, even though, for example, from last year until before this challenge started again this year I would do it a lot, but I was getting stuck in it, my thoughts would go in negative directions a lot.
I wanted to give you a very special thank you for all the hard work you have done during these days of the challenge, you really deserve a special appreciation, thank you for changing our life path and guiding us towards the light.
Last year, I wanted to participate in the challenge, but I couldn’t, and I felt very sad because I couldn’t participate. And I didn’t pursue it anymore. This year, an amazing thing happened that, the website itself opened for me, Soheil, I typed it on the internet, which is very difficult, because I don’t know much about this stuff like you, and it suddenly came up, and suddenly asked for a name, and I gave it. I received the code when there were many people on the website. I became one of the first members that entered this challenge. It was very good. The things I gained in these 18 days I couldn’t get in years. Many of the issues were simple, just like everyone said, our teacher taught us, and the lessons were very simple, it had been several years, 5 years, 6 years ,10 years since I seriously started working in the self-awareness and self-knowledge space. Now 10 years have passed but you were able to do it very easily just in 18 days, and make good things happen.
I’m extremely happy and now I understand why this didn’t happen last year because it has to be the time, it has to be the time, you have to go through many levels in your life, you must have asked for many things, many beautiful things need to happen to you, so that you can get into this topic, now. I’m great, thanks to you, thanks to my kind God, thanks to that little Saeed, whose picture is always in the background of my phone and I’m having fun with him, this is the office where I come every day to do my gratitude beside you. I would wake up every morning at 5 in the morning and listen to your live at home and do other things at my workplace. Today was a wonderful day, I went and helped a couple people and made them feel good.
I really don’t know how to say I felt great. La la la I’m in charge of my life, I deserve the best, I’m precious and expensive, this is me, I’m precious and expensive, I deserve the best, I’m precious and expensive
I am in charge of my life.la la la
If I want to talk about my feelings, it is an indescribable feeling, a feeling of liberation, freedom, a wonderful feeling that I had in last year’s challenge and this year, much more, if I want to say about one of the exercises that made me happy, It was the park sweepers training, I had participated last year, I don’t remember if I did the park sweepers part or not, but this year, thank God a hundred thousand times, God willed and I was able to somehow hold the hands of others, and make the hearts of others happy. I feel very good, helping the park sweepers gave me such energy that I had never experienced before.
Specifically, when we had to give gifts to park sweepers, I would get very excited when giving gifts to them, and I felt really great. I would get so excited that maybe for an hour later, the same scene would keep replaying in my mind. I went to these dear park sweepers, I got my head out of the car, and asked them how they are doing. I shared my amazing feelings with them, dear Sohail. I tried very hard to control the whispers of my mind, and I really saw results, it helped me a lot, in many places. Maybe if I was pessimistic about someone, when I changed my view about that person and he became really good, for example, when I go to him, I would think he would say something bad to me.
But really, when I changed my view to more positive towards that person, I saw that no, it’s not really like that, and he is very kind. Really, everything depends on our belief. Whatever we think or create for ourselves in our own mind or a dream, it will happen whether it is negative or positive. If I want to say the hardest part, it goes back to the part of kissing the hands of the parents. If anyone has really done it, they understand.
They understand how you will feel after doing that. The weakness I had and the weakness I have is the issue of faith, which I realized in 18 days.
The faith that I used to say all the time.
It wasn’t true faith, it only flowed to me in words, but I didn’t believe it. In these 18 days, I was able to look at it from several angles and believe it, but I still have a goal, the final thing I must do is to work on this faith more. So, when it comes to my voice, even if you pay attention now, I myself feel that my voice is a voice that does not come from that true faith. I need to work on it so much that you can even hear it in my voice.
Dear Soheil, you have changed my life path. I am twenty years old. It was about three or four years ago that I met you. Since then, I have followed your work, especially your voice. There are many masters in this field, but none of them are like you, sweet heart, my older brother and they didn’t give me the feeling of peace, they didn’t give me that beautiful feeling, that is because you are so precious, I came to a more precious atmosphere to make the atmosphere of our clip more spiritual and better.
Dear Soheil, I will watch this a hundred more times, be sure that there should be a challenge every day, it should be the queen of our mind and good things should happen, I am sure that one day I will see you somewhere and I will be by your side and we will sit and have a conversation together , a wonderful conversation that will make us cry and shout our good feeling and God and convey our good mood to all those who need it.
I’m very happy, I’m very happy that I’m taking a video of myself, I want to send it to you, I’m very excited because I’ve never done this before, I really enjoyed it, I really enjoyed it. Soheil, you were the one who made me start my YouTube channel, you made me start this channel, and it is inspire by you , and the path you took, and continue on that path In my YouTube channel, I am also using the words you say, I change them to a three or four-year-old Alireza, who is now twenty years old, but I put them in the form of awareness on my YouTube channel. Because of this I really thank you sincerely. Thank you for showing us this beautiful path, for taking the hand of the others, I don’t know what to say, it is impossible to compensate your work, that love, that love of his (God), it has no price at all, it’s indescribable, you did something that made us go back, look inside ourselves and go back to our original nature.
I hope that the blessings of this amazing feeling and all the friends that we were together, will be in your life, which is, I wish your life would be full of love, light, and always be with us. I am very happy that I was with you again in this challenge. I ask God to always keep you healthy, I love you very much.
Thank you for starting this challenge, you changed our mood on the Eve night (Nowrous Day), thank God we were feeling good, but it got better.
Big up to you. I love you. Everything in the universe is within you
Ask all of yourself
My dear Uncle Soheil, I hope that your heart, every moment of yours, is golden and great. I hope you will host more of these challenges and make our hearts feel great again, Thank you. Dear God, he has given me everything so far in this challenge, that is, both this year and last year, I am very happy, it was really one of the best feelings in the world, it was very good, thank you for hosting this challenge and informing us all about things that we did not know at all. I love you so much, Mr. Soheil, I love you so much, I want you to always be healthy, be happy, and have a smile on your face, this discussion of self-esteem was great, wow, wow, it was great, you’re great, I hope that God would let me to see you one day.
Take care of the beauty inside you. Thank you.
I love you dear Soheil, I hope you have a wonderful year, you are wonderful and go thank God, I know you are thankful but go and be more thankful you are such a person who makes many people feel amazing and teaches them life lessons and experiences. Experience is wonderful. Experience is the mother of all sciences, God willing, you will be successful. I love you, dear Soheil, I kiss you, my sweetheart. I love you brother
129 دیدگاه، عزیز دیدگاه رو اینجا بنویس.