بازگشت

قسمت هجدهم سریال همسفران

قسمت هجدهم:یکی هست و کسی نیست جز او

سلام سهیل جان من سوسا هستم از تهران خواستم راجع به حس حال این چالش هجده روزه براتون بگم 

سهیل جان من کردم دلم خواست تصویرم کردی باشه

سلام،سلام بر عزیزان دلم،سلام بر داداش سهیل نازنینم 

سلام علیکم خدمت سهیل جان عزیز دوست داشتنی و همه دوستان عزیزم 

سلام داداش سهیل و بچه هایی که امیدوارم این فیلم حالا برسه به دستشون روزی کسی گفت به ما دستی شد ما شنیدیم تلنگر خورد در وجودمون اومدیم، امیدوارم که شاید حالا این فیلم، صحبت های من تلنگری بشه که بتونن بیان، کیف کنن، عاشقی کنن 

الهی به امید تو 

تو ای ارباب جهان 

خودت ما رو مثل همیشه هدایت کن 

چون تو زورت می رسه

حقیقتش اینه که من دو سال و نیم، تقریبا بیشتر هستش که تو مسیر آگاهی هستم و با شما هم راستش حقیقتا از همون کلیپ هایی که درامده بود توی اینستا و خیلی جاها می ذاشتن، آشنا شدم اون زمان می گم توی حس و حال یه مقدار آگاه شدن بودم منتها بیشتر تو جنبه های شناخت ماتریکس و حالا مثلا کنترل یک درصدی جمعیت کل جهان و از این چیز ها، توی این مسائل بودم تا این که یک، حدودا یک سال و خورده ای هستش که مسیر آگاهی برای من بیشتر جنبه معنویت پیدا کرد و قبلا هم مثنوی مولانا را می خوندم ولی نه به این شکل شاید یک سال و خورده ای که درک بالاتری نسبت به مفاهیم مثنوی پیدا کردم و می گم‌ مسیرم بیشتر سمت معنویت رفت، این جا بود که کم کم یه سری مسائل برام واضح تر روشن شد و صحبت های شما هم جزو همون دسته آگاهی هایی بود که شاید قبلا متوجه نمی شدم ولی با قرار گرفتن تو این مسیر جدید برام مشخص شد

خدایا شکرت، خدایا هزار مرتبه شکرت که امروز تو محیط کسب و کارم، مغازم هستم و با عشق با افتخار ازت سپاسگزاری می کنم، داداش سهیل از سال پیش که استارت چالش رو زدی باهات آشنا شدیم من و همسرم تو این مسیریم و به جرعت می تونم بگم مثل امسالی که سپری شد رأس ساعت چهار و نیم پنج بلند می شدم و یه ورزش می رفتم بعد از دعا و مراقبه بعد از شکرگزاری ها می رفتم سر تمرینم و یک استرات دیگه رو می زدم و جست و جو‌گرانه و بی باکانه تو این مسیر بودم خیلی زندگیم پایین بالا داره، خیلی پایین بالا داره، مدرک تحصیلات دارم، همه چی دارم تو سیاست بودم، سه دوره تو سیاست بودم اما هیچ وقت اون چیزی که می خواستم دست و پا بزنم و نتونستم طبق میلم کنم، حقم رو خوردن، نمیدونم خیلی اتفاق ها برام افتاد الان هم باز هم هزار بار شکر بازم که مستاجرم، زندگی عالی رو در کنار همسرم، کنار خداوند به شما عزیزان سپری می کنم آرزوم بود این زندگی امروز هم به نتایج خوبی رسیدم

آقا سهیل من تقریبا فکر می کنم، سه ساله آره سه، چهار ساله که کنارتم تو این سه چهار سال خیلی ازت یاد گرفتم خیلی چیزها بهم یاد دادی، خیلی درس ها ازت یاد گرفتم البته قبل از این که با تو آشنا بشم دوره هایی از افراد دیگه هم دیده بودم و روی خودم کار می کردم یعنی تو این زمینه فعالیت داشتم چون که خیلی باورهای مخربی داشتم خیلی، یعنی خیلی ضعف داشتم بعد در حال بهبود اون ها بودم، بعد همینجوری که بهبود پیدا می کردم خلاصه با افراد جدیدتری آشنا می شدم یعنی نسبت به اون مداری که طی می کردم همین جور یک سری از اساتید می رفتن یا در مثلا کلا ازشون خارج می شدم، می ومدم با یک اساتید دیگه ازشون دنبالشون می کردم و اینکه مطالبش رو می خوندم یا ازش یاد می گرفتم خلاصه آره همینجور مدارها که طی می شد، تقریبا همون سه چهار سال که یک کلیپ از شما داخل یوتویوب دیدم، خلاصه خیلی من رو تحت تاثیر قرار داد این هم این بود که قبل از این که با شما آشنا بشم اصلا یک همچین شخصیتی رو تو خودم دیده بودم، که یه همچین شخصیتی می خوام باشم و این که اون کلیپ شما رو دیدم یه احساسی بهم دست داد که یعنی با او‌ن چیزی که می خواستم هماهنگ بود بعد خلاصه اومدم وارد پیج شما شدم و شما را دنبال کردم از اون موقع می تونم بگم که خیلی تغییر کردم، خیلی تغییر کردم خیلی چیزها یاد گرفتم اصلا یک آدم دیگه ای شدم 

من حول و حوش یک سال، یک سال و چند ماهی می شد که تو این مسیر خوبی بودم مسیری که حالم خوب بود، ولی کل این یه سال یک طرف این هفت هشت روزی که تو این چالش هستم یک طرف، نشونه هایی که اونجا می دیدم یک طرف، این نشونه های هفت، هشت روز یا برابری می کنه یا خیلی بیشتر از اون یک سال من، چون چالشی که داشت چالش پرکتیکال، عملیه تو دل بازی می خواد ایمانت رو پیاده کنی جنگی که بین شک‌ و ایمان هست خیلی عاشقانه کنار داداش هجده روز ایمان را تمرین می کنیم و خیلی نگاه های قشنگی پشت تمرین های این چالش هست، من معجزات خیلی زیادی، نشونه های خیلی زیادی، اصلا صداها، چیزهایی که می بینم، قبلا ها هم می دیدم اما رنگ و بوش فرق می کرد، جنسش فرق می کنه، اون موقع فقط با دیده و گوش سر بود، الان با حقیقتم، با وجودم، با جونم

سال گذشته نتونستم توی چالش شما شرکت کنم، حالا می گم نشد به اون سطح از اگاهی شاید نرسیده بودم ولی امسال تصمیم گرفتم که تو چالشتون باشم و مسیر بسیار زیبایی بود برام، من قبل از این که چالش شما شروع بشه یه کارگاهی دو روزه، مشهد بودم برای یک کارگاهی مربوط به همین مسائل تفسیر آیات قرآن و مولانا، خیلی زیبا بود این مسیر پر از پروانه و زیبایی بود برای من بعد ازاون چالش شما شروع شد، چالش هجده روز شما، باورکنید یکی از زیباترین چالش هایی هست که تا حالا شرکت کردم توش، باگ خاصی نداشتم توی این چالش می گم من شاید بتونم صادقانه بگم انسان مهربونی هستم، همیشه خداوند رو شاکرم برای این که چشمم رو باز می کنم، هستم تو این دنیا هستم یه فرصت جدید دارم، استوری هایی که میزارم از اون روزی که گفتین برای خودم زیبا بود،کاری ندارم که دیگران چی می گن، استوری هایی به این شکل می زاشتم منتها، هیچوقت واضح نمی نوشتم، الهی شکر، یه فرصت دیگه، ولی می نویسم، از اون روزی که شما گفتی من می نویسم و زیبا بوده برام و این که می گم پدر مادرم رو همیشه دوس داشتم، همیشه شکرگزار بودم ،ازاینکه توی این سن دارمشون، صداشون رو می شنوم، می بینمشون، خدا رو صدهزار مرتبه شکر می کنم، خدا رو صد هزار مرتبه شکر می کنم برای همه نعمت ها، برای دیدن فرزندم، همسرمف پیشیم اسمش میلوئه، خیلی زیبایی ها کم نیستن بسیار بسیار غیر قابل شمارشن

آهان یه چیز خیلی جالب من فکرمی کنم، روز پنجم ششم بود که شکرگزاری باید می کردیم برای خواسته های داده شده، احساس کنیم این هارو داریم واقعا کم آورده بودم، کم آوردم بعد که شما دوباره تو لایو گفتی که مثلا اینجوری اینجوری، حالا سعی می کنم یه مقدار وسیع تر ذهنو باز کنم و سعی کنم که باورهام رو تغییر بدم و خواسته هام رو یعنی به شکل دیگه ای بخوام، واقعا نمی دونستم چی باید بنویسم، مونده بودم، کم آورده بودم، گفتم دیگه امروز چی باید بنویسم؟ مسیر زیبایی بود، باگ خاصی نداشتم، من حتی، آها یه مسئله ای که خیلی برا من زیبا بود توی این مسیر این بود که قبل از این که شما یک تمرینی رو واسه روز بعد می زاشتی که من نگاه می کردم قبلش پیشاپیش من به پیشواز اون تمرین رفته بودم یا مثلا شما می گفتی که مثلا اون روزی که گفتی به پاکبان های عزیز عشق بدید، عشق دریافت کنید، هدیه بدید، عیدی بدید من این کار رو کرده بودم چندروز قبلش، یا مثلا، خیلی خیلی اتفاق ها شما متوجه می شی من چی می گم نمی تونم نام ببرم ولی می گم قبلش انجام داده بودم، ولی از اون روز، هر روز پای پیاده می رم مسیری رو، بعضی وقتا با پسرم می رم بعضی وقتا خودم می رم، بهش می گم باید از من فیلم بگیری، پاکبانی رو ندیدم، پاکت هاشون جمع شده روی هم حالا انشالا یه دفعه ای همشون رو می بینم و دستشون رو می فشارم و عشق می دم بهشون و عشق می گیرم ازشون و ایناهم عیدی هاشونه البته اولی حتی کارت هم داره ولی بقیشون کارت نداره

تنها یک مسئله بود که من رو خیلی منقلب کرد توی این چالش، اون هم رویارویی با کودک درون بود اصلا من وقتی که، ببینید این عکسش رو نشون تون می دم، عکس زیاد دارم، خیلی عکس دارم ولی این عکس، مشخصه، خیلی عکس نازیه من اصلا خودم همیشه این عکسم رو خیلی دوست داشتم، تا این که وقتی اومدم سر خونه زندگی خودم، این عکس رو قاب گرفتم، دقیقا عین همین قاب هم عکس کوچیکی های همسرمه، قدیم دو سمت تخت بود، منتها الان سال هاست توی کمد بود و وقتی که شما گفتین، در آوردم اش و نگاهش کردم 

اصلا خیلی حرف ها زدم خیلی، اون روزی بود که خیلی منقلب شدم، وقتی گفتی براش کادو بگیر مدت ها بود که دوست داشتم دریم کچر داشته باشم بالای تخت ام، می دیدم پیش نمی اومد برم بگیرم همیشه می گفتم خدایا چقدر زیبان این ها، خیلی چیزها داشتم ولی این رو دوست داشتم داشته باشم، اینه که رفتم براش گرفتم، اون روز خیلی روز جالبی بود .

یک روزی هم بردمش رستوران، اونجا هم خیلی جالب بود، البته پسرم هم همراهم بود، ولی خوب روز جالبی بود برام،کلا سرتاسر این چالش برام خاطره انگیز، زیبا و هیجان انگیز بود .مخصوصا قسمت شهوداتش، الهاماتش،

شما متوجه می شین من چی می گم، من دوست ندارم خیلی راجع به این مسائل صحبت کنم با کسی، ولی شما متوجه منظور من می شید، زیباست این چیز ها از شما سپاسگزارم، خیلی سپاسگزارم، از جهان هستی، از اولوهیت درون ام اول از همه سپاسگزارم که همراهی کرد، کمکم کرد توی این چالش باشم بعد هم از شما برای این که عاشقانه پا به پای ما بودید تو این چالش و این که آدم ها بخوان این شهودات و الهامات شون رو برای تعداد زیادی به اشتراک بذارن واقعا جای تقدیر و تشکر داره، چون اکثریت درک نمی کنن و توی این مسیر نیستن برای همین توضیح دادن براشون فایده ای نداره

البته با این که الان تو، البته، از زمانی که با شما آشنا شدم، چه جوری بگم من؟ یک شرایطی رو دارم تجربش می کنم که زیاد برام خوشایند نیست، اما خوب همین شرایط، از همین شرایط خیلی چیزها دارم یاد می گیرم

خیلی کمک ام می کنه، خصوصا تمریناتی که دارم، شما بهمون می گین یعنی تو این شرایط قشنگ احساس می کنم تمام چیزهایی که شما به هم می گین باید به طور عملی به جهان ثابت کنم که مثلا این ها رو درکش کردم، فهمیدم، یعنی قشنگ تمام چیزهایی که از شما می شنوم یا برنامه هایی که بهم می دین جوری که باید سریع دوباره امتحان بدم و همچنان داخلش هم، خلاصه تجربه خیلی خوبی هست، خیلی خوبِ، خیلی با خودم به صلح رسیدم، خیلی رها تر شدم، خیلی حس خوبی هست نمی دونم چجوری بگم 

کلمه ای ندارم بگم که حال و روز ام چجوریه ولی می تونم بگم بهترین جای ممکن دنیا قرار دارم و می بینیم، آیندم رو می بینم، آینده خیلی روشنی دارم وقف خدمت به مردم و بهترین ثروت و سرمایه ها خیلی زود فراهم می کنه خدا و همون مهدی جونی که امروز باهاش آشنا شدم قربونش برم، خیلی جاهای خوب خوب می خواهیم باهم بریم .جاهایی می خوایم بریم بدون استرس و تنش زندگی کنیم، جاهایی می خوایم بریم که جفت مون از ته دل بخندیم و عشق کنیم فقط عشق کنیم ‌‌، از خدا می خوام روزی برسه تمام مردم دنیا توی این مسیر باشن و این مسیر رو لمسش کنن تا متوجه بشن که ما چی می گیم، این مسیر کلمه و لغات بر نمی داره، این مسیر رو فقط باید لمس کرد، خدا رو فقط باید لمس کرد

واقعا خیلی خیلی ازتون ممنون هستم که این چالش هجده روز رو گذاشتی، چون خیلی چیزها رو یادآوری کردم، خیلی چیزها که در اعماق وجودم گم شده بود و نمی تونستم پیداش کنم، امیدوارم تک یک انسان ها هم برسن به این حس و حال خوبی که الان من دارماین دومین بار هست، پارسال هم شرکت کردم

یک نگاه خیلی خوبی پشت چالش داداش سهیل هست، که قشنگ ترین شون نگاه توحیدی هست، نگاه توحیدی که ما رو پیوند می ده با همه چی، یعنی هیچ چیزی جدای از ما نیست و ما هم جدای از چیزی نیستیم، این آغوش کامل حس می شه که ما هممون یکی هستیم، همه چیز یکیه که یکی هست و هیچ نیست جز او، وحد هو لا اله الله

همه چیز یکیه، من خودم همیشه خیلی دوست داشتم برای نمازهای صبحم بیدار شم، صبح ها حاضر باشم، کیف کنم، عشق کنم، اما خود اون نماز، اون جوری که باید و شاید نمی تونست من رو بیدارم کنه، هوشیارم کنه سر صبح، اما وقتی که نگاه ات نگاه توحیدی باشه، می فهمی که اون سبحان الله که داری می گی، الله، این الله، این خدا چیزی نیست که تو آسمون ها باشه، فقط توی آسمون ها باشه، حواسش به ما باشه که داریم چی کار می کنیم، کار خوب داریم می کنیم، فرشته سمت راست مون برامون بنویسهف اون الله خودتی امیر، اون الله همین چیزهایی که دور و برت هستن، اون الله همین گوشی اتِ، همین بخاری که اینجاست، همین رفیقته، همین همسایته، نگاه نگاه قشنگیه، وقتی بدونی که اون نماز‌ داره منّیتت، نفسانیتت، بدنت یادآوری بهش می کنه، به خاک می اندازتش که حقیقت وجودی تو رو بهش یادآور بشه، که به یادش بندازه تو کی هستی، تو چی هستی، چقدر گرون و عیار داری، خودت رو ارزون نفروشی، این نگاه باعث می شه که با عشق صبح بیدار بشی، اون نگاه عزت نفسی که پشت تمرین های داداش هست، اینقدر تاکید می کنه بهش باعث می شه تو، توی بازی، توی میدون، توی عمل حاضر بشی و دیگه چیزی رو نخوری، چیزی رو، هر چیزی رو نپوشی، هر چیزی رو نبینی، گوش نکنی، هر جایی حاضر نباشی این ها نگاه هایی هست که فوق العادس، آرامش از پس این نگاه ها میاد، از پس این عشق میاد از پس همینی که تو تشکر کنی از رخت خوابت، از ظرف غذات، از اون خریدی که داری می کنی، از فروشنده، از این پارکبان، تو قدردان شون باشی که از پس همین نگاه توحیدی است .چون جدای از اون ها نیستی ازشون تشکر می کنی، چیزهای بهتری می خوای باید تشکر کنی، از همین گوشی که داری باید تشکر کنی، شکر گزاری کنی قدر این رو باید بدونی که بهترش بیاد و این ها رو من آموختم، این ها رو من دارم زندگی می کنم الان روز هشتم و خیلی کیفم کوکه، خیلی چیزها خیلی لحظه ها حالم رو خوب می کنه چون یه کوچولو می تونم بفهمم، همون اندازه یک کوچولو اش زیر و رو می کنه، دگرگون می کنه انسان رو 

شاید درست نباشه من این رو به شما بگم ولی عزیزترین کسان من وقتی باهاشون دو تا کلمه راجع به آگاهی صحبت می کنم، راجع به مسائل مختلف نه که صرفا آگاهی، این که از قدرت وجود خودت آگاه باش بدون که اولوهیت درون توست، تو خود اولوهیت هستی، تو نور اواوهیت هستی، تو از بیرون نخواه یا یک صحبت هایی به این شکل، وقتی می کنم همون حرف های شما رو به من می زنن که دیگه سوسا از دست رفت و یکی از عزیزترین کسان من که به من می گه شما یک صندلی بذار توی مسجد برو بالای منبر از این صحبت ها بکن

نمی دونم، اصلا این حس و حال یک جوری هست که آدم دوست داره، دوست داره عزیزان اش هم بیان، بیان تجربه کنن، بیان باشن، ببینن، نتایج رو ببینن من واقعا دوست دارم، دوست دارم اونجوری که اون عشقی که خودم دریافت می کنم، اون برکتی که وارد زندگی ام شده، با دونستن خیلی چیزها، رعایت خیلی چیزها، رعایت قوانین جهان هستی دوست دارم این عشق وارد زندگی عزیزانمم بشه، منتها اثرش باید جور بشه براشون، یعنی باید زمانش برسه، زمانش که برسه خودشون میان، یک سری هاشونم که خوب شاید زمانش نرسیده و انشاالله، خدارو شاکرم، خدارو شاکرم، صد هزار مرتبه شکر می کنم برای این مسیر واقعا، زیباست، پر از ستاره است، پر از قلب های صورتی و قرمز برای من، پر از کرم های شب تاب روشن، پر از عشق، پر از نورف خدارو شاکرم، از شما سپاسگزارم، فقط یک چیزی که یک مقدار باعث می شه که دلم بگیره اینه که لایو های پنج و نیم صبح تون رو دیگه نداریم، این که اگر لطف کنین گاهی اوقات اعلام کنین و بیاین و روی ماهتون رو ببینیم ممنون می شم 

ممنونم داداش سهیل ناز، قربون اون وجود ات، ممنون ام ازت، الهی شکر

خیلی دوستت دارم و بابت همه چیز ازت سپاسگزارم، الهی که همیشه بمونی برامون

امیدوارم که همشه موفق باشید همیشه سرفراز باشید، چون بسیار بسیار چیزها به ما یاد آواری کردید

و امیدوارم با همه وجودم داداش جون، حست می کنم، عشقت رو، وجودت رو، و خیلی دوست دارم با همین چشم هام یکبار ببینمت، ارادت، یاعلی

و اینکه خیلی خیلی خیلی برای شما و همه عزیزانی که توی این مسیر هستن، عشق و برکت و آرامش می خوام و شهودات قلبی و همینطور توی زندگی، ممنونم، خیلی ممنونم 

وجودتون، خدانگهدار

Hello dear Soheil, I’m Sossa from Tehran, and I wanted to talk to you about my feelings during this 18-day challenge.

Dear Soheil, I am a Kurd I wanted to speak Kurdish in my video. 

Hello, Hello to my sweethearts, Hello to dear brother Soheil

greetings to my dear and loveable brother Soheil and all my dear friends.

Hello brother Soheil, and everyone whom I hope this video reaches. One day someone said something to us, it became a hand so we heard it, it filliped our existence so we came, I hope maybe this video, my words, be a fillip that enables them to come, enjoy, and fall in love.

Oh God, my hope is in you,

You, the king of the world,

Guide us as always,

Because you have the Power

The truth is that I’ve been on a path of awareness for two and a half years, maybe more, and I became familiar with you, honestly speaking, from those clips about you on Instagram and many other places. I was in the path of awareness somewhat, but mostly in aspects like understanding the matrix, the control by one percent of the world’s population, and things like that. Until, it’s been about a year or so that my path of awareness has taken on a more spiritual dimension. I used to read Masnavi of Molana (a Persian poetry book), but not like this. Perhaps a year or so ago, I gained a higher understanding of the concepts of Masnavi, and my path became more spiritual. It was there that some issues gradually became clearer and clearer to me, and your words were among those awareness’s that I previously did not understand, but now that I am on this new path, it became clear to me.

God, I thank you. A thousand times I thank you, for today I am in my business environment, in my store, and I express my gratitude to you with love and pride. Brother Soheil, since last year when you started the challenge, my spouse and I got to know you, and we are on this path. I can boldly say that like this past year, I would wake up at four-thirty or five, exercise, then after prayers and meditation, after expressing gratitude, I would go to my training and another hour I would strive, searching bravely and fearlessly on this path, my life has many ups and downs. Many ups and downs. I have educational qualifications, I have everything, I was in politics, I was in politics for three terms, but I never managed to do what I wanted. They infringed my rights. a lot has happened to me, even now I’m grateful a thousand times that I am a tenant. I have a wonderful life with my wife, and besides God, and all you dear ones. This was my dream life. Today I have achieved great results.

Dear Soheil, approximately I think I have been by your side for three, yes, three or four years, and I have learned a lot from you, you taught me many things, I learned many lessons from you. Of course, before getting to know you, I had taken courses from other people and worked on myself, meaning I was active in this field because I had many harmful beliefs, a lot of weaknesses, and I was in the process of improving them. As I was improving, I was getting to know newer people, meaning in relation to the path I was following, some of the masters left or I would entirely move on from them, then I would follow other masters, read their materials, or learn from them, so yes, as I was going through the paths. Almost those three or four years ago, I saw a clip of you on YouTube. It really influenced me, and the thing was, before I got to know you, I had seen such a personality in myself, that I wanted to be like that, and when I saw your clip, it gave me a feeling that aligned with what I wanted, then I went to your page, followed you, and since then I can say that I have changed a lot, I have changed a lot, I’ve learned a lot, I’ve become a completely different person.

it’s been a year and several months that I have been on this good path, a path where I felt good. But this whole year pales in comparison to these seven or eight days that I’m in this challenge is something else. The signs I saw there are either equal to or much more than that one year of mine, because the challenge was a practical challenge, it wants you to manifest your faith. The path between doubt and faith is very romantic; we practice faith for eighteen days alongside our brother with love, and there are very beautiful looks behind the practices of this challenge. I have seen many miracles, many signs, even voices, things that I see; I used to see them before too, but their color and smell were different, their nature is different. Back then, it was only through sight and hearing. Now it’s with my truth, with my existence, with my soul.

Last year I couldn’t participate in your challenge; it wasn’t possible because I might not have reached that level of awareness, but this year I decided to be in your challenge, and it was a very beautiful path for me. Before your challenge began, I was in Mashhad for a two-day workshop related to the interpretation of Quranic verses and Molana’s; it was very beautiful, this path was full of butterflies and beauty for me. Then your eighteen-day challenge began. Believe me, it’s one of the most beautiful challenges I’ve ever participated in. I didn’t have any particular issues in this challenge, or maybe I can honestly say I’m a kind person. I always thank God for opening my eyes; I’m in this world, I have a new opportunity. The stories I put, after that day you said, were beautiful for myself. I don’t care what others say. I put stories like that, but I never wrote them clearly. Thank God, another chance, but now I write. From the day you said it, I am writing been writing, and it’s beautiful for me, and I always say I’ve loved my parents, always been grateful for having them in this age and hear their voices and see them, I thank God a hundred thousand times. I thank God a hundred thousand times for the blessings, for seeing my child, my husband, my cat whose name is Milo. Beauties are not few, they are many and countless. Oh, something very interesting, I think it was the fifth or sixth day that we had to show gratitude for the given desires(wishes) and feel that we already have them, and I couldn’t anymore, I really couldn’t anymore. Then you said it again in the live, for example, this way or that way, now I try to open my mind a bit more, and try to change my beliefs and my desires, I mean, in a different way. I really didn’t know what to write; I was stuck, I fell short, I said, what should I write today? It was a beautiful path.

I didn’t have any specific bugs. Even, uh, one issue that was beautiful to me on this path was that before you’d set an exercise for the next day, I would look at it, beforehand, I had already gone ahead with that exercise. Or for example, you said, like that day you told us to give love to the dear park sweepers, receive love, give gifts, give Eidy (It is like a Christmas gift for Norooz). I had done this a few days earlier. Or like, many, many happenings, you understand what I’m saying. I can’t name them one by one, but I’m saying I had done it beforehand. But from that day, I walk the path on foot every day. Sometimes I go with my son, sometimes I go by myself, I tell him he has to take a video of me. I didn’t see the Park Sweepers. Their bags are piled up now. God willing, I’ll see them all at once, shake their hands, give them love, receive love from them, and these are their Eidy(gift). Although the first one even has a card, the rest don’t have cards. The only issue that really upset me in this challenge was confronting the inner child. You see, I’ll show you this picture, I have many pictures, so many pictures. But this one, obviously, is a very cute picture. I always loved this picture of myself until I came to my own home and framed this picture. It’s exactly like this frame of my spouse’s childhood picture. They used to be on both sides of the bed, but they’ve been in the closet for years now, and when you said so, I took it out and looked at it. I talked to it a lot, very much. That was the day I got really upset when you said to buy her a gift. I had wanted to have a dream catcher above my bed for a long time, I would see them, but never managed to go get it. I always said, God, how beautiful these are. I had many things, but I wanted to have this. So that I went and got it for her. That day was a very interesting day. One day I also took her to a restaurant, that was interesting too. my son was with me, but it was a good day for me. Overall, this challenge was memorable, beautiful, and exciting for me. Especially the intuitive parts, the inspirations. You understand what I’m saying. I don’t like to talk much about these matters with anyone, but you understand my meaning. These things are beautiful. Thank you very much, I am grateful to the universe, to the divinity within me, I’m most grateful for accompanying me, helping me be in this challenge. And then to you for lovingly being with us in this challenge, and that people want to share their intuition and inspirations with a large number of people, it really deserves praise and thanks. Because most people don’t understand, they’re not on this path, so explaining it to them is useless.

But with dear Mahdi but since the moment I met you, how can I say this? I’m experiencing a situation that is not very pleasant for me, but I am learning a lot from this very situation. It’s helping me a lot, especially the exercises that I have and you tell us, I mean, in this situation the things to you tell me I need to practically prove to the world everything that you tell us, like I’ve understood this, I’ve got it,

I mean, all the things I hear from you or the plans you give me, I have to quickly do a test again, and I am still inside it, it’s a very good experience, very good.

I’ve made peace with myself,

I’ve become freer, it’s a good feeling, I don’t know how to say it.

I have no words to say how I am, but I can say I’m in the best possible place in the world, and I see, I see my future, I have a very bright future of devotion to people and the best wealth and capital will soon be provided by God and the one that I met today, I love her, we want to go to very good places together.

Places we want to both, places we want to go where we both laugh from the bottom of our hearts and only love, I ask God for the day when all people in the world are on this path and touch it to understand what we are saying, this path can’t be described in words or vocabulary, this path must only be touched,

God must only be touched.

There is a very good look behind brother Soheil’s challenge, which the most beautiful one is look of monotheism, a monotheistic look that connects us with everything, nothing is separate from us and we are not separate from anything, this complete embrace feels that we are all one, everything is one.

That one is, and there is none but Him,

“La ilaha illallah” (There is no god but Allah),

Everything is one, I always loved to wake up for my morning prayers, be present in the mornings, enjoy, love,

But that prayer itself, it couldn’t wake me up completely, make me conscious in the morning,

But when your look is a monotheistic look, you understand that this “Subhanallah” you’re saying, Allah, this Allah, this God is not something in the sky, just in the sky, watching what we are doing, doing good, having the angel on our right side write for us,

That Allah is you, Amir, that Allah is these things around you, that Allah is your phone, this heater here, your friend, your neighbor.

It’s a beautiful look, when you know that those prayers are reminding you of your essence, your sensuality, your body, throwing it to the ground to remind you of the truth of your existence, to remind you who you are, what you are, how valuable and refined you are, don’t sell yourself cheaply.

This look makes you wake up with love and the self-esteem behind the brother’s training, emphasizing it so much.

It makes you be present in the game, on the field, in action. And don’t eat anything, don’t wear anything, don’t see anything, don’t listen to anything, don’t be present anywhere. These are looks that are extraordinary; tranquility comes from these looks, it comes from this love, from thanking for your bed, your food dish, from that shopping you’re doing, from the seller, from this park sweepers. To be grateful for them, all that comes from the monotheistic view. Because you’re not separate from them, you thank them; you want better things, so you must thank, you must thank for this phone you have, express your gratitude. You must realize the value of this so that better things come to you, and these are the things I have learned, I am living them. It’s the eighth day, and I’m having a great time, so many things, so many moments make me feel good because I can give a little, and that little alters, it transforms a human being.

Maybe it’s not right for me to tell you this, but my dearest people, when I talk to them about awareness, about different matters, not just awareness, like being aware of the power of your existence, know that divinity is within you; you are divinity, you are the light of divinity, don’t ask for it from outside. Or when I have conversations like this with them, they tell me the same things you say, that Susu has gone crazy. One of my dearest people says to me, ‘You should put a chair in the mosque and go up to the pulpit and talk about these things. ‘I don’t know; the feeling is such that a person loves it, wants their loved ones to come and experience it, to be there, to see it, to see the results. I really love it; I want that love that I receive, that blessing that has entered my life, with knowing many things, observing many things, following the laws of the universe; I want this love to enter the lives of my loved ones. But the effect has to become suitable for them; I mean, the time has to come, and when the time comes, they will come. Some of them maybe the time hasn’t come, and God willing.

I thank God, I thank God, I thank Him a hundred thousand times for this path, really, it’s beautiful, full of stars, full of pink and red hearts for me, full of bright night glow-worms, full of love, full of light. I thank God, I thank you. The only thing that saddens me is that you no longer have your five-thirty in the morning live sessions. If you would kindly announce them sometimes and come, so we can see your face, I would be grateful.

Thank you, dear brother Soheil, bless your existence. Thank you; thank God.

I love you very much and am grateful for everything. May you always be with us.

I hope with all my being, dear brother, I feel you, your love, your existence. And I really want to see you with my own eyes once, respect. Good luck.

And I want so much love, blessing, and tranquility for you and all the loved ones on this path, and heart intuitions, as well as in life. Thank you, I am very thankful. for your existence, Good bye.

نمایش بیشتر

297 دیدگاه، عزیز دیدگاه رو اینجا بنویس.

× برای درج دیدگاه باید وارد حساب کاربری شوید.
  • 💐💐بهترین تمرین ها رو داریم برای مرتب کردن ذهنمون از این شلوغی ها💐💐
  • بزرگترین وبهترییییییییییین اتفاق کل تاریخ زندگیم ،به ارباب قسم،عضویتم در خونواده بزرگ سنگرزاده بوده وهست وتا به ابد خواهد بود
  • سریال همسفران سکوی پرتاب جانانه ای بکد برای ورود به قبیله نازنینم🌺🌺🌺🌺
  • زیبایی های جهان رو دیدن وتشویق کردن جزئی از برنامه های قشنگ ما در قبیله بزرگ سنگرزادست🌺🌺🌺🌺🌺
  • دلبر در وجودت صدم ثانیه عرض اندام نکنه رفتی به ملکوت،نفس رو خودت میکشی نکنه
  • 💙در قبیله خیلی به من و هم خونواده ای هام ارزش ومنزلت داده میشه وعیار انسانهای آگاه رو قدر دان هستیم هممون💙
  • حضورم در خونواده بزرگ سنگرزاده بهترین هدیه از سمت دلبرجان به من بوده🙌
  • بهترین تایم از جهان بااین همه شلوغی،من در بهتریییییییین نقطه ی عالم حضوردارم✅️
  • چالش ۱۸روزه پله ی زیبایی شد برای ورودم به قبیله بزرگ سنگرزاده🌺💪🧡🌹✅️
  • من  در خونواده بزرگ سنگر زاده فقط عششششششششششق رو با جانم میبینم
  • فقط مو به مو رعایت کن هرچیزی که داداش میگه واسه این چالش۱۲اسفندمون
  • این مسیرعشق  دوباره با جمعی ار خوبای این‌جهان ۱۲اسفند پرواز  داره✈️
  • دم همه شما گرم دم داداش سهیل گرم که اینقدر جانان داره وقت میزاره بقیه وجود خودش رو اینطوری جانانه نجات میده
  • سلام دوستان من تازه وارد پیچ شدم والان دیدم که پولی هست وارد خانواده شدن خیلی زیاده ده ملیون کاش کمتربود😔
  • می خواهی زندگی کنی بیا عصو این خانواده شو من تا حالا فقط زنده بودم زندگی نمی کردم 🙏🏻❤️💚🌸
  • بچه ها بیایید در این مسیری که پر از عشق و ارامش وبرکت است و کلی حال خوب 🌸💚❤️🙏🏻
  • داداشی  الهی همیشه پاینده باشی که این همه حس و حال خوب رو به ما هدیه دادی🌎🌱🕊
  • تورو بزرگیتون قسم هرعزیزی این کامنت رو میبینه توجه کنهلطفا بیاید توی این خونواده ما.. به بزرگیتون قسم جاهای خوشکل میبره مارو 💛🙏
  • کاش همه شما عزیزان کنار ما توی خانواده بزرگمون باشید 💛💛💛💛🌿🌿🌿🌿
  • 🌹🧿❤️ايوالله به همه به داداش سهيل به عزيزان پشتيبان به عزيزان موسيقى و خواننده هاى نازنين به خانواده عزيزم كه نميشه از ويدئوها ويدئو لايوها پادكستها و… نميشه دل كند همتون رو دوست دارم اميدوارم بمونين برام و خدا رو شاكرم كه تو اين اتاق پر از  وروديهاى ناب ناب 🙏🏼
  • خدایا شکرت بابت تک تک لحظه هایی که در این خانواده هستم و آگاهیم رو بیشتر از بیشتر میکنی خدایا شکرت سپاس 
  • خدایا شکرت که تونستم این هجده تا کلیپ همسفران رو ببینم و لذت ببرم از حال خوب دوستانم🌏🙏🌱
  • خداوندا سپاس که گوش هایم این همه زیبایی را میبیند و خداوندا سپاس که چشمانم غرق نور را مشاهده میکند خدایا تو چقدر مارو دوست داشتی که مارو در مسیر خودت هدایت کردی ما خوشبخت ترینم فرشته های روی زمینموسلطان زندگیمون سهیل عزیز که فانوس روشنایی رو دست تک اکنون داد و. ماهیگیری رو از ابتدا یادمون دادخدا جونم شکر خدا قشنگ شکرت😍😍😍😍🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
  • الهی صدهزار مرتبه شکرت بابت این حال خوب و این همه عشق و نور 🙏🙏🌿🌿💫💫💫
  • من این چالشو الان با یک عزیز شروع کردم و میخوام که ادامه بدم و پرچمدار خانواده باشم تا افراد بیشتری یا بقیه خودمون هم این حس ناب و تجربه کنن و به دستاوردهای مخصوص بازی خودشون برسن الهی صدهزار مرتبه شکرت که این فرصت بی نظیر به من داده شده🌱🕊⚘️🫂🌍
  • الهی صدهزار مرتبه شکرت بابت حضورم در این خانواده عیاردار❤️❤️❤️الهی صدهزار مرتبه شکرت
  • سلام استاد نازنین الهی صد هزار مرتبه شکرت که خدا شما را برگزید برای رسیدن به آرزوهامون.
    • گاهی  وقت هامعجزه همین انسان های خوش قلبی هستند  که سر راهمان  قرار می‌گیرند.وشمامعجزه ای آقای سنگرزاده
  • خدا قوت به داداش سهیل عزیزم و تیم تلاش گر و همه اعضای خانواده بزرگ سنگرزاده 
  • درود بر روی ماه همه همراهان عزیز در خانواده بزرگ سنگرزاده 🕊️
  • الهی صدهزار مرتبه شکرت که حال خانواده خوبه پیامها بهم انرژی میده و امیدوارم که همگی بخصوص سهیل عزیزو تیم پر مهرش حالشون عالیتر باشه و منم روزبه بیشتر پیشرفت کنم . 
  • عالی بود عزیزانم الهی صدهزار مرتبه شکرت به امید پیروزی تک تک خانواده نازنینم ❤️
  • الهی صد هزارمرتبه شکرت بابت تک تک اعضای خانواده که همشون پر از عشقن،دور همتون می گردم که اینقد حس قشنگ وانرژی میدین به بقیه خودتون الهی که آگاهیتان هر لحظه به لحظه بیشروبیشتر بشه واز خدای مهربون می خوام که همه مردم به آگاهی برسن وزندگی زیبایی رو تجربه کنن آمین💃💃💃♥️♥️♥️
  • الهی شکرت همیشه همه جا ودرهمه حال حوای منو داشته باش چون به غیرازتو هیچ کس نمیتونه کاری بکند ممنونم باباجونی ممنونم شکرت شکرت شکرت
  • با جرات و جسارت به سمت هدفهایم حرکت میکنم ای ارباب جهان امیدم فقط خودتی
  • به ولله قسم که این عزت نفس غوغا کرده برامونداداش گلم ممنون 
  • الهی صدهزار مرتبه شکرت برای حضورم در خانواده بزرگ سنگرزاده الهی صد هزار مرتبه شکر که هر روز داریم آگاه میشیم 
  • سلام داداش گل ، من یه مشکلی متاسفانه دارم با این که تمام سعی خودم میکنم با این شرایط سختی که دارم کارو ، درس ،خانواده به سختی تایم آزاد پیدا میکنم تا به تمرین های چالش ۹ روز را انجام بدم تا اونجایی که توانستم انجام دادم ولی هنوز او ارتباط،  اون حس قشنگ که همه دارن را پیدا نکردم ،یه تایم های افکار منفی سراغم میان که بیخیال شو اما بازم من امید دارم خدا یک‌روز تلاش منو می‌بینه و اون حال خوب پیدا میکنم اما تا کنون موفق نشدم
  • سلام و عرض ادب و احترام و خدا قوت حقیقت من یک هفته هست ثبت نام کردم ولی نمیدونم از کجا باید شروع کنم کلا ، و ساعت پنج و نیم خیلی آمدم اینیستا ولی  ویدویی  زنده پخش نمیشه من موندم پخش زنده صبحها کجا پخش میشه . و از کجا باید شروع کنم  ممنونم از. شمااااااا عزیزاااان 
  • سلام خدا قوت هزینه عضویت در خوانواده sbfقبلا۳میلون بود الان شده۹میلیون درسته